اشاره: قلعهنویی با نام خدا سخن میگوید، هنگام پیروزی و شکست، اهل بیت (ع) را فراموش نمیکند، قم و جمکران و زیارت امامزاده آقا علی عباسش ترک نمیشود، وقتی قهرمان شد، نماز شکر میخواند، در برهههای مختلف، وطندوستی بیمثال دارد و آمار فتوحاتش با اینکه از تعداد لیگ برتر ما بالاتر است، لیکن هنگام باخت، از نقد و توهین و تهمت، فرار نمیکند. خوب یا بد، نه فقط سطح لیگ برتر ما از سطح تیمملی بالاتر است بلکه سطح موفقترین مربی این مرز و بوم نیز از سطح بعضی خبرنگاران مثلا وطنی، بالاتر است. امیر قلعهنویی با این همه رکورد، قطعا از سر خبرنگارنماهای اجنبیپرست، زیاد است، گیرم ملاک ما کوچینگ ژنرال باشد در روز داربی!
1- خبرنگاران، بعضا به بهانه «انتقاد» که حق مسلم خود میدانند، توهین میکنند، تهمت میزنند، غیبت میکنند، فحش میدهند، اذهان عمومی را تشویش میکنند و دروغ میگویند. آیا چون ما خود روزنامهنگاریم، میتوانیم کتمان کنیم که لااقل بخشی از جامعه خبری، بیهیچ رحمی به صغیر و کبیر، «تقوای رسانهای» را قربانی اصول بیاصول ژورنالیسم میکنند؟! البته امیر قلعهنویی آدم باشرفی است، و الا «اجنبیپرستی»، فقط مال 2 دقیقه بعضی خبرنگاران محترم است!
2- قطعا «اجنبیپرست» حرف بسیار گل درشتی است اما قلعهنویی، سالی یک بار، درشتی میکند و خبرنگاران، بعضا هر روز! باور کنیم؛ چیزی که اینقدر «روادارانه» عوض دارد، گله ندارد! شکایت و دادگاه و خشم و «آهای مدعیالعموم! چه نشستهای که ژنرال، از گل نازکتر خطابمان کرد»، ندارد! اگر نقد، خوب است، چه اشکالی دارد یک بار هم امیرخان، پشت خبرنگاران را کیسه بکشد؟! و حتی اگر نقد همراه با اهانت هم سازنده است -آن طور که عدهای اعتقاد دارند!- چه عیبی دارد «اجنبیپرست»؟!
3- اما بیاییم و فرض کنیم در جامعه خبری ما هیچ اجنبیپرستی وجود نداشته باشد. لااقل به امیر قلعهنویی نمیتوان خرده گرفت چرا که این همه خبرنگاران علیه او راست و دروغ را بههم میبافند، یک بار هم امیرخان چنین کرده! این همه بعضی خبرنگاران، سرمربی آبیها را مسخره کردهاند؛ در ازای این همه استهزا، گمانم یک «اجنبیپرست»، این حرفها را نداشته باشد! معفو است! یک سو، امیر قلعهنویی بیادبیات است، سوی دیگر، جماعتی مبادی آداب و منادی ادب! حتما معفو است!! واقعا ماندهام؛ خبرنگارانی که این همه توصیه به «جنبه» میکنند، صبر و تحمل و بردباری خودشان کجا رفته؟! پس بیاییم و بیخود، برای خبرنگارانی که گاه اجنبی را میپرستند، شأن عصمت و تنزه نتراشیم. «اجنبیپرست» نه شاخ دارد، نه دم! اجنبیپرستی در پوشش شغل خبرنگاری نیز!
4- اجنبیپرستی، استعارهای از غاز بودن همیشگی مرغ همسایه، نزد شماری از اصحاب رسانه است! و الا آنکه بخواهد مانوئل ژوزه (بدترین مربی تاریخ پرسپولیس به حیث آمار) را بپرستد، بیش از آنکه «اجنبیپرست» باشد، «احمق» است! جناب کیروش هم با این کارنامه مثالزدنی(!؟) جایی برای پرستش باقی نگذاشته! آنی درنگ کنید؛ اگر یک مربی وطنی، ترجیحا حمید استیلی، نتایج نیمفصل اول پرسپولیس را میگرفت، چگونه با شلاق بعضی خبرنگاران بدرقه میشد؟! مانوئل ژوزه اما چون اروپایی است، حتی با بدترین نتایج ممکن نیز باید محترمانه نقد شود! به سلابه کشیده نشود، مسخره نشود، به هیچ برنامه زنده و احیانا زنندهای نیاید و پاسخگوی افکار عمومی نباشد! از ورای مقایسه رفتاری که با حمید استیلی و مانوئل ژوزه شد، آیا نمیتوان نتیجه گرفت؛ شغل بعضی خبرنگاران، نه شغل شریف خبرنگاری، بلکه شغل کثیف اجنبیپرستی است؟! و از ورای مقایسه رفتاری که با امیر قلعهنویی و کارلوس کیروش شد، آیا نباید به موفقترین مربی لیگ برتر ایران حق داد که بعضی خبرنگاران را اجنبیپرست بخواند؟! قلعهنویی زمان هدایت تیمملی، بدون هیچ باختی و فقط به خاطر حذف در ضربات پنالتی مقابل کره جنوبی، مرد و مردانه به «90» آمد و در لفافه نقد کارشناسانه، همه رقم ناسزا و استهزا را متحمل شد، اینک اما جناب شومن، چندماه بعد از باخت کارلوس خان کیروش به تیمهای رده چندمی لبنان و ازبکستان، برای 4 تا نقد محترمانه، محرمانه به آپارتمان مرد پرتغالی میرود تا از او رخصت بگیرد!! آیا امیر قلعهنویی هم اینقدر نجیبانه نقد شد؟! جالب است؛ دوره کنونی، به سبب قرعه آسوده، تا الان باید از صعود تیمملی به جامجهانی مطمئن میشدیم، لیکن باز هم کاسه «چه کنم، چه کنم» دست گرفتهایم! کارلوس کیروش اما به جای عذرخواهی، ژست طلبکارانه میگیرد و از کیفیت پایین لیگ ایران گله میکند!! و چرا نکند؟! او خوب میداند تا چه حد اجنبیپرستند شماری از اصحاب رسانه. قلعهنویی بود، تا الان جایش را به مربی دیگری داده بود، مایلی کهن هم بود، همین طور. سر دراز دارد قصه اجنبیپرستی... آنقدر دور و دراز که هرگز مجید جلالی، رنگ صندلی تیمملی را به خود نمیبیند. داربی، شهرآورد بیخودی بود اما نه بیخودتر از بازی تیمملی مقابل لبنان و ازبکستان!! و الحق که در قیاس با تیمملی کیروش، داربی سرافرازانهای داشتیم! واقعا اگر قرار به این نتایج تیمملی بود، چه ضرورتی داشت پول زبانبسته مملکت را در جیب مربیان اجنبی بریزیم؟! که برای 2 تا نقد یواشکی هم، دیگر مجبور نباشیم راهی خانه طرف شویم!! آری، ما هم خبرنگار اجنبیپرست داریم، هم خبرنگاران اجنبیپرستی که از رئیس شومنشان خط میگیرند!
5- امیر قلعهنویی به «کلهم» گفت «کل یوم» و به «ذوبآهن» میگوید «ذبّ آهن»! جز اینها سوتی دیگر امیرخان چیست؟! قلعهنویی اما با نام خدا سخن میگوید، هنگام پیروزی و شکست، اهل بیت را فراموش نمیکند، قم و جمکران و زیارت امامزاده آقا علی عباسش ترک نمیشود، وقتی قهرمان شد، نماز شکر میخواند، در برهههای مختلف، وطندوستی بیمثال دارد و آمار فتوحاتش با اینکه از تعداد لیگ برتر ما بالاتر است، لیکن هنگام باخت، از نقد و توهین و تهمت، فرار نمیکند. خوب یا بد، نه فقط سطح لیگ برتر ما از سطح تیمملی بالاتر است بلکه سطح موفقترین مربی این مرز و بوم نیز از سطح بعضی خبرنگاران مثلا وطنی، بالاتر است. امیر قلعهنویی با این همه رکورد، قطعا از سر خبرنگارنماهای اجنبیپرست، زیاد است، گیرم ملاک ما کوچینگ ژنرال باشد در روز داربی!
6- سوتی دادن و چند کلمه را پس و پیش خواندن، برای یک مربی فوتبال تجربی که اغلب عمرش در زمین خاکیهای جنوب شهر سپری شده، عیب نیست. عیب آن است که عدهای اجنبیپرست، مدعی جامعه مظلوم خبرنگاری شدهاند. همان کسانی که فردا در زردنامههایشان خواهند نوشت؛ «موفقیت پرسپولیس، بیشتر به خاطر بگوویچ است تا یحیی گلمحمدی»! همان کسانی که امروز مینویسند؛ «کارلوس کیروش از ظرف فوتبال ما بزرگتر است»! همان کسانی که دیروز نوشتند؛ «مربیگری تیمملی برای قلعهنویی، لقمه گندهتر از دهان بود»! لقمه گندهتر از دهان اما «لقمه خبرنگاری» است، برای جماعت اجنبیپرست!
***
همه به امیر قلعهنویی، یک تشکر درست و حسابی بدهکاریم. ژنرال، شاید بیآنکه خود بخواهد ثابت کرد؛ اجنبیپرستی، هنوز آنقدر بد و مذموم هست که حتی صدای اجنبیپرستها را هم درمیآورد... نشان به نشان خواب آشفته بعضیها، قبح اجنبیپرستی در این دیار هرگز نریخته! ممنون گل پسر نازیآباد... بعد از تشر تو، حالا راحتتر از کارلوس مغرور انتقاد میکنند، حتی بعضیها!
حسین قدیانی