ولایت عشق

عکس - اجتماعی - سیاسی - ولایت - هنر و ادبیات - دفاع مقدس - وبلاگ

ولایت عشق

عکس - اجتماعی - سیاسی - ولایت - هنر و ادبیات - دفاع مقدس - وبلاگ

واقعیت های تکان دهنده از تخلفات مهدی هاشمی بهرمانی + عکس

این روزها نام مهدی هاشمی رفسنجانی خبرساز شده است و خبرنگاران وقتی از فهرست طولانی اتهامات مشارالیه می پرسند، به در بسته می خورند. در تاریخ 17 آذر 1389، زمانی که فرزند رئیس مجمع تشخیص مصلحت فراری بود، وبلاگ تعطیل شدۀ «نامحرمانه»، در شرح تخلفات این آقا زاده، یادداشتی  مفصل منتشر کرد. البته برخی از تخلفات مهدی هاشمی، از جمله ارتباط با ضدانقلاب که نمونه اش فایل مکالمه با نیک آهنگ کوثر بود، در این یادداشت نیامده، اما واقعا موارد تکان دهنده ای در آن ذکر شده است. فکر می کنم الان بهترین وقت مطالعۀ این یادداشت است. 

اشاره: مهدی هاشمی، فرزند فراری رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام به عنوان شاه کلید فتنه شناخته می‌شود. او اخیراً با استفاده از ضعف قوانین، به جای دست کشیدن از فرار، بازگشت به وطن و حاضر شدن در دادگاه، اقدام به شکایت فله‌ای از رسانه‌های مردمی کرده است. به زعم مهدی هاشمی، دانستن حق مردم نیست و کسی حق ندارد حتی گوشه‌ای از اقدامات غیرقانونی، رانت خواری‌ها و هنجار شکنی و فتنه انگیزی‌های او را برای مردم بازگو کند.

مدیرمسئول روزنامه ایران در برابر شکایت این متهم فراری، در دادگاه دفاعیه‌ای ارائه داده است که بخش کوچکی از اتهامات یک «دزد پررو» را به تصویر کشیده است. دادستان تهران انتشار این دفاعیه را در روزنامه‌ها جایز ندانسته است. شما می‌توانید در این وبلاگ این دفاعیه‌ی غیر قابل چاپ «کاوه اشتهاردی» - مدیرمسئول روزنامه ایران - را مطالعه کنید.

بسم الله الرحمن الرحیم

ریاست محترم دادگاه و اعضای محترم هیأت منصفه

با عرض سلام و احترام

افتخار از شکایت مهدی هاشمی یکی از نمادهای فتنه برای افشای مفاسد وی

از اینکه امروز در جایگاه متهم در برابر شکایت آقای مهدی هاشمی قرار دارم از دو جهت خوشحالم. اول اینکه افتخار می کنم عوامل و سران فتنه 88 را آنچنان رسوا کرده ایم که دست به شکایت زده اند. دوم اینکه دادگاه را محمل و جایگاهی برای شفاف سازی و افشای مفاسد اقتصادی و جرایم امنیتی یکی از نمادهای اصلی فتنه 88 یعنی آقای مهدی هاشمی می دانم.

روزنامه ایران در ایام فتنه 88 ، هزاران خبر، گزارش، تحلیل و گفتگو در افشای ماهیت فتنه و عوامل اصلی آن مانند آقای مهدی هاشمی منتشر کرد، که به این نوشته ها افتخار می کنیم و البته افشای عملکرد سران فتنه و تبیین ماهیت آن را وظیفه خود می دانیم و ان شاء الله از این به بعد نیز با توانی بیشتر، این مسیر را پی خواهیم گرفت و از سرزنش بدخواهان نمی هراسیم که "اذلة علی المؤمنین اعزة علی الکافرین یجاهدون فی سبیل الله و لایخافون لومة لائم "

مبارزه با مفاسد اقتصادی را با پرونده مهدی هاشمی آغاز کنید

ریاست محترم دادگاه و اعضای محترم هیأت منصفه

بازپرس محترم شعبه دوم دادسرای کارکنان دولت پس از رسیدگی به این پرونده قرار منع تعقیب اینجانب را در مورخ 08/09/1388 صادر کرد که این قرار به تایید معاون محترم دادستان نیز رسیده و ابلاغ گردید. با این حال در پی اعتراض وکیل محترم شاکی، دادرس محترم شعبه 1083 دادگاه عمومی تهران 2 ماه بعد در تاریخ 07/11/1388 با این عنوان که روزنامه ایران بدون تحقیق و بررسی و عموماً باهدف تخریب خانواده آقای هاشمی رفسنجانی مبادرت به انتشار خبر کرده است، قرار جلب به محاکمه و دادرسی اینجانب را صادر کرد.

در این مجال ضرورت دارد اینجانب در مقام دفاع از خود توضیحاتی را خدمت دادگاه محترم و اعضای محترم هیات منصفه معروض دارم.

خبری که مورد شکایت مهدی هاشمی قرار گرفته است، بیانیه 220 تشکل دانشجویی است که با تیتر " مبارزه با مفاسد اقتصادی را با پرونده مهدی هاشمی آغاز کنید " منتشر شده است. این خبر در چندین خبرگزاری و سایت خبری معتبر از جمله خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا)، خبرگزاری فارس، شبکه خبر دانشجو، خبرگزاری ایسناو..... منتشر شده است و اتحادیه های مهم دانشجویی مانند بسیج دانشجویی، جامعه اسلامی دانشجویان، انجمن های اسلامی مستقل و ... نیز به صراحت در بیانیه ها و تجمع هایشان محتوای این نامه را تایید کرده اند.

از جمله در تاریخ 28 خرداد 1388 چهار اتحادیه بزرگ دانشجویی ( بسیج دانشجویی، اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان مستقل، اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان در بیانیه ای خواستار بازداشت مهدی و فائزه هاشمی شده و اعلام تجمع در مقابل دادستانی تهران کردند.

شاکی ما متواری و در انگلیس ساکن است

ریاست محترم دادگاه و اعضای محترم هیأت منصفه

به خوبی می دانید درحالی در جایگاه متهم قرار داریم که حکم جلب شاکی ما صادر شده، از ایران متواری و در کشور استعمار پیر، انگلیس، ساکن شده است. مسئولین ارشد قضایی و امنیتی می گویند که بلافاصله او را پس از ورود به کشور بازداشت خواهند کرد. گفتنی است وکیل شاکی برای امضای وکالت نامه اش و رفع نقص پرونده حاضر، به دبی سفر کرده است و جالب این جاست که وکیل شاکی نیز، خود وضعیتی مشخص دارد و به اتهام جرایم ضد امنیتی ممنوع الخروج است.

اخذ مدرک مهدی هاشمی رفسنجانی بدون طی مراحل قانونی

ریاست محترم دادگاه و اعضای محترم هیأت منصفه

مهدی هاشمی بهرمانی فرزند اکبر به شماره شناسنامه 210 متولد 29/06/1348 در حالی در مکاتباتش، خود را دکتر مهدی هاشمی معرفی می کند که مدرک کارشناسی ارشدش را از طریقی خاص و ویژه با عنوان " کارشناسی ارشد غیر رسمی! " بدون آزمون و محدودیتی، طبق یک قرارداد میان دانشگاه صنعتی شریف و شرکت بهینه سازی مصرف سوخت دریافت کرده است. اما ماجرای مدرک دکترای او جالب تر است: در پرونده ای که به شماره 115920 و به شماره داوطلبی 100006 دانشگاه آزاد برای دوره دکترای مهدی هاشمی تشکیل گردیده، وی با استفاده از سهمیه رزمندگان در آزمون، شرکت و از لحاظ علمی به صراحت مردود گشته اما برای دوره دکترای رشته مهندسی انرژی، دعوت به مصاحبه می گردد!

دریافت کارت پایان خدمت مهدی هاشمی نیز عجیب و یگانه است. با آن که آقای اکبر هاشمی رفسنجانی بارها از حضور مهدی هاشمی در جبهه ها و مجروحیت او سخن گفته، اما وی صرفاً از مورخ 14/05/1365 الی 14/07/1365 و نیز 10/08/1365 الی 18/11/1365 کلاً 5 ماه در جبهه حضور داشته است. با این حال برای مهدی هاشمی کارت پایان خدمتی صادر شده که در توضیحات صدور این کارت که عکس آن با لباس شخصی است! دوران خدمت نامبرده از تاریخ 04/10/1366 تا 12/12/1366 درج گردیده و آمده است: نامبرده 21 ماه و 22 روز گواهی کسر خدمت دارد!

استفاده از رانت های دانشگاه آزاد و قراردادهای صوری

مهدی هاشمی در هر سمتی که در سالهای اخیر بوده از موقعیت های اداری و رانت های ایجاد شده برای استفاده های شخصی بهره برده است. در سال 1372 وی در حالی که تنها 24 سال داشته با سوء استفاده از سربرگ و امکانات شرکت تاسیسات دریایی، قایق شخصی- تفریحی خود را بدون حق گمرکی از ترانزیت هوایی وارد کشور کرده است. همچنین پس از روی کار آمدن دولت نهم و خروج مهدی هاشمی از دستگاه های دولتی، او دفتر هیات امنای دانشگاه آزاد را محل فعالیت های خود قرار داده که نمونه هایی از رانت خواری ها و سوء استفاده های مهدی هاشمی از این محل عبارتند از:

1- عقد قرارداد های صوری دانشگاه آزاد با برخی چهره های سیاسی در آستانه انتخابات دهم ریاست جمهوری مانند قرارداد مشاوره با آقای محمد عطریانفر از تاریخ 13/09/1387 تا 12/09/1388 به مبلغ ماهیانه 800 هزار تومان

2- مهدی هاشمی جیب خود و دانشگاه آزاد را در پرداخت هزینه های شخصی اش یکی می دانسته و تفاوتی قائل نبوده است. مانند پرداخت هزینه های ذیل از حساب دانشگاه آزاد:

موبایل های شخصی مهدی هاشمی، موبایل همسرش ( فرشته هاشمی)، تلفن منزل، آرایشگر شخصی، معلم خصوصی همسر وی، گوسفند نذری (عید قربان)، ویزای خانوادگی دبی، قبض برق منزل، خرید از فروشگاه های فرودگاه مهر آباد و حضور خانواده اش در کافی شاپ فرودگاه، بیمه نامه خودروی همسر مهدی هاشمی، هزینه های تمیز کردن شیشه های منزل مهدی هاشمی، هزینه های ستاد مردمی دوستداران آقای اکبر هاشمی رفسنجانی و .....

3- صدور حکم ماموریت برای مهدی هاشمی به لندن به شماره پرسنلی 2076در حالی که وی متواری است به امضای شخص جعفر علی عبدالله جاسبی با حکم مأموریت شماره 516/440/53 مورخ 27/11/1388 به مبلغ فوق العاده ماموریت 2530 پوند.

مهدی هاشمی نماینده شاخص جریان فتنه

ریاست محترم دادگاه و اعضای محترم هیات منصفه

ما مهدی هاشمی را به عنوان یک شخص و حتی یک آقازاده تحلیل و بررسی نمی کنیم بلکه او را نماینده ای شاخص از فتنه، مفاسد اقتصادی، تقلب، دو رویی، نفاق و ارتباطات خاص با بیگانگان می دانیم. هرچند ارتباط با بیگانگان، مفاسد اقتصادی و هدایت فتنه تنها بخشی از اتهامات ایشان است. ای کاش در کشور ما آنقدر جسارت بود که مهدی هاشمی را حال که با تسامح های بی جا متواری شده، غیاباً و به صورت علنی محاکمه می کردند تا چهره واقعی باند نفاقی که نزدیک به 20 سال است در پس برخی چهره های ارشد مخفی شده اند، مشخص گردد.

باید حساب پسر را از پدر جدا کرد

ریاست محترم دادگاه و اعضای محترم هیأت منصفه

به خوبی می دانید که باید حساب پسر را از پدر جدا کرد، ما علاقه مندیم با روشنگری از عملکرد مهدی هاشمی، جناب آقای هاشمی رفسنجانی بیشتر با پسرش آشنا شود. ما معتقدیم عملکرد مهدی هاشمی در بسیاری از موارد، خودسرانه بوده و در نهایت منجر به لطمه دیدن آقای هاشمی رفسنجانی شده است. نظرسازی های مهدی در انتخابات سال 84 و 88 بود که در ذهن خانواده آقای هاشمی تصور پیروزی رقیبان آقای دکتر احمدی نژاد را ایجاد کرد. اقدامات مهدی هاشمی در انتخابات خبرگان چهارم هم احتمالاً از جناب آقای هاشمی رفسنجانی پنهان مانده است.

پرونده 16 سال پیش مهدی هاشمی و ماجرای کشتی انگلیسی

ریاست محترم دادگاه و اعضای هیأت محترم منصفه

باید به اطلاع برسانم که ارتباطات مشکوک مهدی هاشمی با سرویس های اطلاعاتی بیگانه پیش از فتنه 88 برقرار بوده و درمقاطع اخیر تشدید شده است. مهدی هاشمی از سالها قبل با سفارت انگلستان در تهران ارتباط داشته است. اکنون جا دارد که دادگاه محترم از معاونت ضد جاسوسی وزارت اطلاعات این پرسش را مطرح کند که سرنوشت پرونده 16 سال پیش مهدی هاشمی و ماجرای کشتی انگلیسی را توضیح دهد. پرونده ای که اگر روشن می شد ریشه فتنه 88 در همان زمان خشک می شد!

ارتباط با سفارتخانه های انگلیس و عربستان

سکونت مهدی هاشمی در لندن و رفت وآمد او به دبی نیز در راستای ارتباطات گسترده با سفارت انگلیس است. این روابط برای دستگاههای امنیتی کشور محرز و مسلم است. گفتنی است که در چند وقت اخیر مهدی هاشمی و برخی عناصر وابسته به او کوشیده اند تا بخشی از اسناد و اطلاعاتی که ارتباطات و جرایم وی را مستند می سازد، امحا کنند. که بخشی از این اطلاعات و اسناد بحمدالله بازیابی شده و اگر دادگاه محترم تکلیف کند، قابل انتشار خواهد بود.

به عنوان مثال ارتباطات و مکاتبات مستقیم و خارج از عرف مهدی هاشمی با سفارت عربستان در تهران، خود ابعاد گوناگونی را شامل می شود. مهدی هاشمی با وجود تذکرها و ابلاغیه های متعدد و دارای طبقه بندی از جمله ابلاغیه سرّی مورخ 1/5/1387 به ارتباطاتش با این سفارتخانه در تهران ادامه داده است. حتی سفارت عربستان تصاویر تعدادی از افراد یک گروه خاص بین المللی از جمله شماری از اعضای القاعده را در اختیار مهدی هاشمی قرار داده بود تا وی آنها را در جمهوری اسلامی شناسایی کرده و اطلاعات آخرین وضعیتشان را ارائه دهد. که این گزارش ها بعضاً به عملیات های ضد امنیت ملی منجر شده است.

پدر از نمایشگاه محرمانه دستگاه امنیتی درباره مهدی هاشمی بازدید کند

اکنون دیگر موضوع پنهانی از پرونده مهدی هاشمی باقی نمانده است و پرونده او چه در دستگاه های امنیتی و چه در دستگاه های قضایی جمع بندی شده و خروجی اش آن است که دادستان محترم کل کشور و معاون اول محترم قوه قضاییه اظهار می دارند مهدی هاشمی در بدو ورود به کشور بازداشت خواهد شد. اکنون دستگاه های امنیتی با توجه به گستردگی اتهامات مهدی هاشمی و البته بنا به ملاحظاتی، صرفاً به برگزاری یک نمایشگاه محرمانه از برخی اسناد و مدارک موجود اکتفا کرده اند. جالب است بدانید برخی نزدیکان آقای هاشمی رفسنجانی پس از بازدید از این نمایشگاه از عملکرد مهدی هاشمی ابراز تأسف کرده و خواستار بازدید شخص حجت الاسلام والمسلمین اکبر هاشمی رفسنجانی از این نمایشگاه شده اند.

چرا مهدی هاشمی گفته بود دفترش را از اسناد پاکسازی کنند؟

ریاست محترم دادگاه و اعضای محترم هیات منصفه

احتمالاً اطلاع دارید که در تاریخ 5 خرداد 1389، با حکم دستگاه قضایی، ساختمان دفتر هیات امنای دانشگاه آزاد مورد بازرسی قرار گرفته است. این ساختمان مرکز فعالیت های اقتصادی ، سیاسی و امنیتی مهدی هاشمی بوده و کاملاً به مانند یک ستاد بحران، تجهیز و آماده سازی شده بود. براتعلی سرلک رئیس دفتر مهدی هاشمی در دانشگاه آزاد، در جریان این بازرسی بازداشت شده و اعترافات قابل توجهی داشته است. روز 23 خرداد 1388، یک روز پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری مهدی هاشمی به سرلک دستور می دهد که به همراه چند نفر دیگر ساختمان مذکور را پاکسازی کنند تا اثری از اقدامات خاص مهدی هاشمی باقی نماند. سرلک به همراه آقایان امانی و ابوالفتحی اسناد مکتوب و تعداد زیادی سی دی را در چند کیسه از محل ساختمان خارج می کنند و ابتدا به ویلایی در منطقه دارآباد تهران منتقل و شبانه و تحت حفاظت گارد شخصی که با پول مهدی اجیر شده بودند و در یک عملیات مخفیانه در جاده لواسان امحا کرده اما خوشبختانه بخش قابل توجهی از این اسناد بازیابی شده است.

اسناد سری

در این ساختمان اسناد ویژه و حتی اسنادی با طبقه بندی محرمانه - خیلی محرمانه- سری و بکلی سری از نهاد هایی چون وزارت اطلاعات، ستاد کل نیروهای مسلح، ریاست جمهوری، بانک مرکزی، قوه قضائیه، شورای عالی امنیت ملی، وزارت نفت و ... نگهداری می شده و جای شگفتی دارد که تعداد زیادی از بولتن ها، گزارش ها و نامه های رسمی، سری و بکلی سری برخی دستگاه های امنیتی درباره اقدامات مجرمانه و مفاسد سیاسی و اقتصادی مهدی هاشمی نیز در دفتر او موجود بوده و در فایل های جداگانه بایگانی شده بود. کاست های ضبط شده از جلسات هیات امنای دانشگاه آزاد و برخی جلسات محرمانه مجمع تشخیص مصلحت نیز به این ساختمان منتقل شده و اقداماتی به واسطه آن صورت گرفته بود.

پولشویی و اختلاس در سازمان بهینه سازی مصرف سوخت

ریاست محترم دادگاه و اعضای محترم هیأت منصفه

در دادگاه متهمان فتنه 88 برخی جرائم مهدی هاشمی افشا شد. پولشویی، استفاده از اموال عمومی در انتخابات و اختلاس، تنها بخشی از عملکرد مهدی هاشمی در سازمان بهینه سازی مصرف سوخت بود. اما مفاسد اقتصادی مهدی هاشمی تنها به این سازمان محدود نمی شود.

رشوه خواری در پرونده شرکت های استات اویل و کرسنت

تخلفات مهدی هاشمی در پرونده رشوه خواری استات اویل مستند گردیده است. پرونده ای که تمام طرف های غربی اش به خاطر رشوه دادن به یک آقازاده قدرتمند در ایران استعفا داده و محاکمه شدند اما مهدی هاشمی به خاطر برخی حمایت ها تاکنون از محاکمه فرار کرده است. مفاسد اقتصادی مهدی هاشمی در قرارداد با شرکت توتال در فاز 2 و3 پارس جنوبی نیز آشکار است. متهمان تنها در قرارداد کرسنت، 85 میلیون دلار پورسانت گرفته اند . آیا دریافت این پورسانت، مفسده اقتصادی نیست؟ ما معتقدیم کارچاق کنی مهدی هاشمی برای شرکت های نفتی چند ملیتی، با نام فرزند رئیس جمهور اسبق و فرزند رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، هتک حرمت نظام است و عدم افشا و تبیین آن، ظلم مضاعف به خون صدها هزار شهید انقلاب اسلامی است.

مهدی هاشمی نماد مفاسد اقتصادی

فعالیت اقتصادی و مفاسد مهدی هاشمی به جایی رسید که یکی از روزنامه های خارجی سالها قبل گزارشی را منتشر کرد که براساس آن مهدی هاشمی و فرزندان دیکتاتور معدوم عراق، صدام به شراکت در تجارت مواد سوختی تصفیه شده، کود شیمیایی، سیمان و خرما اقدام کرده بودند که این تجارت روزانه 350 هزار دلار سود به همراه داشت. گفتنی است بعد از سالها هنوز مهدی هاشمی هیچ واکنشی نسبت به این گزارش نداشته است. در نظر افکار عمومی، مهدی هاشمی نماد مفاسد اقتصادی است. تنها بررسی پرونده های کرسنت، توتال، استات اویل و... می تواند وضعیت پنهان برخی افراد که خود را صاحب مملکت می دانند، افشا کند. مقام معظم رهبری درباره جریان فساد اقتصادی کشور می فرمایند: "مفاسد اقتصادی جریان آلوده ای است که اگر جلوگیری و با آن مبارزه نشود، کل فضا را آلوده خواهد کرد. "

ریاست محترم دادگاه و اعضای محترم هیات منصفه

آقای مهدی هاشمی در سالهای گذشته دارای سمت های دولتی و سهامداری در شرکت های ذیل بوده است:

1- مدیرعامل شرکت بهینه سازی مصرف سوخت

2- رئیس هیات مدیره و مدیر عامل شرکت ساخت تجهیزات دریایی

3- عضو اصلی هیات مدیره شرکت سنجش از دور ( به امضای محمد غرضی)

4- مدیر عامل شرکت مهندسی و توسعه نفت

5-سهامدار شرکت های نورد فولاد خراسان و مجتمع فولاد خراسان (سهامی عام)

6- عضو هیات مدیره مجتمع کشتی سازی خلیج فارس( با امضای اکبر ترکان)

7-........

پرونده های مسکوت و مختومه مهدی هاشمی

در سالهای اخیر و به واسطه عملکرد سوء و مجرمانه مهدی هاشمی بیش از 15 پرونده اتهامی علیه وی در واحد های نظارتی تشکیل گردیده که اکثر این پرونده ها با اعمال نفوذ، روند رسیدگی به آنها مختومه شده یا مسکوت مانده است.

در بیان دلایل مسکوت ماندن این پرونده ها ذکر این مثال کفایت می کند که در میان اسنادی که اخیراً به دست آمده، پیش نویس برخی احکام گزارش های نهادهای نظارتی، پیش از دستور و امضای نهایی آن نهاد های نظارتی و در مرحله پیش نویس و مینوت همگی در اختیار مهدی هاشمی بوده و وی پیش از صدور با دستخط خود بر روی این پیش نویس ها اعمال نظر کرده که این نظرات عیناً در حکم قطعی اعمال شده است!

اما برخی پرونده های مفتوح مفاسد اقتصادی مهدی هاشمی به شرح زیر می باشد:

اختلاس در زمان مدیریت شرکت بهینه سازی مصرف سوخت

1- مهدی هاشمی در زمان مدیریت شرکت بهینه سازی مصرف سوخت در سالهای 82 تا84 مبلغ ده میلیارد و بیست و سه میلیون و پانصد و سی و یک هزار تومان که با احتساب کاهش ارزش وجه مذکور به مدت 7 سال اکنون به مبلغ شانزده میلیارد و یکصد و شصت و دو میلیون و هشتصد و سی و یک هزار تومان رسیده اختلاس نموده و اسناد و فاکتور های جعلی ارائه کرده است. در آن سالها هیچ نهاد نظارتی جرئت و جسارت بررسی عملکرد مالی این شرکت را نداشته اما در دولت نهم حسابرس داخلی شرکت، رسماً موضوع سوء جریان مالی مذکور را گزارش کرده است. (به پیوست 500 صفحه از مستندات تقدیم می گردد).

اختلاس از شرکت مهندسی ساخت تاسیسات دریایی

2- براساس گزارش سازمان بازرسی کل کشور به شماره 40956/85/32 مهدی هاشمی مبلغ 520 میلیون ریال از وجوه شرکت مهندسی ساخت تاسیسات دریایی را اختلاس کرده است. همچنین مشارکت مدنی وی با شرکتی به نام شناور سکوساز ((شنکو)) فاقد وجاهت قانونی عنوان شده است.

3- پرونده اتهامی مهدی هاشمی در یکی از نهاد های نظارتی همچنان در دست رسیدگی است که آخرین مکاتبه آنها به شماره 1902/97/87 در تاریخ 26/3/1388 با مهدی هاشمی صورت گرفته ولیکن وی از هر گونه پاسخگویی امتناع کرده است.

اسناد سری نفتی در دفتر دانشگاه آزاد چه می کند؟

ریاست محترم دادگاه و اعضای محترم هیات منصفه

در دفتر هیات امنای دانشگاه آزاد انواع و اقسام اسناد و پرونده های محرمانه، قراردادها، مکاتبات، ترازنامه ها و اسناد برخی شرکت ها که حدود 150 زونکن می شود، وجود داشته است. تمرکز فعالیت های ویژه اقتصادی مهدی هاشمی در زمینه های نفت، گاز، نیروگاه ها، سهام بورس، معادن مس و سنگ گل گهرو ... می باشد و اسناد شرکت ها و زمینه های کاری ذیل در این دفتر وجود داشته است:

1-کرسنت 2- پترو پارس 3- استات اویل 4- تاسیسات دریایی 5- شرکت ملی نفتکش 6- گزارش واگذاری بسیاری از شرکت ها 7- پروژه های نفتی از جمله میدان های نفتی آزادگان و ابوذر 8- نقشه های محرمانه از معادن از جمله مس و سیمان 9-برخی مذاکرات نهاد های اقتصادی با طرف های خارجی 10- مکاتبات و مذاکرات با شرکت های رنو فرانسه و فیات 11- مکاتبات محرمانه در زمینه پارس جنوبی 12- گزارش های خاص درباره صندوق ذخیره ارزی کشور

به نظر شما هزاران برگ اسناد محرمانه و سری کشور چرا باید در دفتر مهدی هاشمی آنهم در دفتر هیات امنای دانشگاه آزاد، نگهداری شود؟

اگر به این پرسش، پاسخ دقیقی داده شود مفهوم تیتر روز 26 خرداد 1388 روزنامه ایران در مورد مبارزه با مفاسد اقتصادی مهدی هاشمی بیشتر نمایان می گردد.

اتهامات مهدی هاشمی در فتنه 88 و اغتشاش ها در تهران

ریاست محترم دادگاه و اعضای محترم هیأت منصفه

مواجهه شما با این پرونده و مواجهه دستگاه قضایی با پرونده مفاسد امنیتی، اخلاقی و اقتصادی مهدی هاشمی محکی جدی در برابر افکار عمومی است. مهدی هاشمی یکی از نمادهای اصلی فتنه 88 است. او همانگونه که جناب آقای اکبر هاشمی رفسنجانی اظهار داشت پشت صحنه کمیته به اصطلاح صیانت از آرا بود و تهمت تقلب به نظام جمهوری اسلامی از اتاق فکر او خارج شد. مهدی هاشمی سازمان دهنده اوباش و اراذل برای ناامن کردن تهران بود و فقط برای یک شب اغتشاش و به آتش کشیدن یکی از میادین شمال تهران، دویست میلیون تومان خرج کرد. مهدی هاشمی و آدمهایش ده روز کوشیدند تا اغتشاشگران را در خیابان ها نگه دارند تا به خیال باطل خود، اقتدار نظام مردمی را بشکنند. مهدی هاشمی مؤسس سایت های اینترنتی است که نظام را متهم کردند و در آتش فتنه دمیدند و اکنون بسیاری از عوامل این سایت ها محاکمه و در زندانند.

مهدی هاشمی نماد فتنه 88 است، فتنه ای آمریکایی که او فرمانده پیاده نظام طبقه متوسط مدرنی است که خود در تولد، رشد و ثروت مند شدن این طبقه، نقش اساسی داشته و برای حفظ ثروت باد آورده شان به دنبال کسب قدرت سیاسی با استفاده از شورش اشرافیت بر جمهوریت نظام بودند. فتنه ای که صحنه گردانان اصلی اش به دنبال تسخیر ایران بوده اند وسالها بعد مشخص خواهد شد که چه توطئه خطرناکی در پشت آن نهفته بود. فتنه ای که ضربه سختی به روند کار و پیشرفت کشور زد و به دشمن روحیه داد.

مهدی هاشمی و مدیریت سایت ضد انقلابی جمهوریت و هزینه های میلیونی انتخابات از بیت المال

ریاست محترم دادگاه و اعضای محترم هیات منصفه

در این جا توجه شما را به برخی اظهارنظرها و اعتراف ها درباره عملکرد مهدی هاشمی جلب می کنم:

1- حمزه کرمی (مدیر کل سیاسی نهاد ریاست جمهوری در دوران ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی) اعتراف می کند: با توجه به اینکه این جانب مدیر اسمی سایت جمهوریت بودم و در واقع مدیر رسمی این سایت، مهدی هاشمی بود، از دادگاه اجازه می‌خواهم که ابتدا مسائل مربوط به انتخابات نهم ریاست جمهوری را توضیح بدهم. مهدی هاشمی معتقد بود که انتخابات در ایران با پول بیت المال برگزار می‌شود و اعتقادی به هزینه شخصی برای انتخابات نداشت. لذا بنده با وی صحبت کردم و البته گوشزد هم کردم که استفاده از پول بیت المال در انتخابات جرم است ولی مهدی هاشمی نمی‌پذیرفت. شرکت‌های مختلفی هم با این سازمان قرارداد داشتند که از جمله این شرکت‌ها شرکتی با مدیریت آقای امیرعلی آقایاری بود که کار این شرکت نیز ساخت تیزر‌های تبلیغاتی و در کل تبلیغ بود. همه روسای این شرکت‌هایی که با سازمان بهینه سازی قرارداد داشتند از دوستان مهدی هاشمی بودند و آمادگی گرفتن پول تحت عنوان بهینه سازی و تبلیغات انتخاباتی برای کاندیدای مد نظر مهدی هاشمی را داشتند و این شرکت‌ها با سند سازی‌های صورت گرفته، موظف شدند که کار تبلیغاتی برای مهدی هاشمی انجام بدهند. یک شرکت 500 میلیون تومان برای چاپ یک میلیون جلد کتاب پول دریافت کرده بود در حالی که تنها 25 هزار جلد چاپ شد و مابقی پول، صرف تبلیغات مورد نظر مهدی هاشمی شد. مهدی هاشمی معتقد به پولشویی بود. وی پول‌هایی را از سازمان بهینه سازی دریافت می‌کرد و آنها را مکررا به دلار و ریال تبدیل می‌کرد. وقتی که دلیل این کار را از وی پرسیدیم، وی گفت که با این کار کسی نمی‌تواند منشاء پول‌ها را کشف کند. با فشار مهدی هاشمی از سازمان بهینه سازی مصرف سوخت به منظور تبلیغات در دوره نهم انتخابات ریاست جمهوری برای پدرش پول برداشت می‌شد و مهدی هاشمی پس از شکست پدرش در انتخابات به اقدامات خود ادامه داد و مابقی پول‌های باقی مانده و بدهکار شده خود را نیز به شرکت‌هایی که برای پدرش تبلیغ می‌کردند، پرداخت کرد. پول‌هایی که وی برای تبلیغات در انتخابات نهم ریاست جمهوری برای پدرش هزینه کرد معادل 2 میلیارد تومان بود. مهدی هاشمی با بنده صحبت کرده و گفت که ما باید برای انتخابات کار رسانه‌ای قوی‌ای را آغاز کنیم. چند روز بعد هم در جلسه ای، جاسبی به بنده گفت که باید هر کاری انجام دهیم تا هر کسی به غیر از احمدی نژاد رئیس جمهور شود. از این رو ما نیز سایت جمهوریت را با مدیریت رسمی مهدی هاشمی راه اندازی کردیم. با فشارهای مهدی هاشمی، این سایت تبدیل به سایت تضعیف کننده سازمان‌های نظامی از جمله بسیج و سپاه و سازمان‌های دولتی شد و حتی این سایت خدمات دولت را نیز پول پاشی معرفی می‌کرد و کار به جایی کشید که این سایت بر خلاف واقعیت، شبهه تقلب در انتخابات را تلقین کرد. مهدی هاشمی حتی مطالب تندتری را برای انتشار به سایت جمهوریت ارائه می‌داد که از جمله مطالب می توان به گزارشی که 2 روز قبل از انتخابات توسط وی به ما داده شده، اشاره کنم که در این گزارش فرمانده بسیج متهم به تخریب و تضعیف میر حسین موسوی شده بود، البته ما این گزارش را هرگز منتشر نکردیم.

تخلفی که تابه حال کسی به آن ورود نکرده

حمزه کرمی همچنین می افزاید: تخلفی که تابحال درباره آن کسی ورود نکرده، خرید آبگرمکن های خورشیدی و نصب در روستا های خراسان شمالی و جنوبی و استانهای محروم مانند کهکیلویه بود. پیمانکاران مجبور بودند برای مخارج انتخابات، مبالغی را نقداً به افراد مهدی پرداخت کنند.

تغییر استراتژی مهدی هاشمی از تخریب دولت به تخریب نظام

2- محمدرضا نوربخش، سردبیر ارگان دانشگاه آزاد درباره اهداف انتخاباتی مهدی هاشمی می‌گوید: در ماه پایانی منتج به انتخابات که مهدی هاشمی در کمیته صیانت از آرا عضویت یافت آقای کرمی عملاً اداره سایت را برعهده گرفت و بحث پیروزی قطعی موسوی در انتخابات را مطرح کرد و در همین زمینه نظرسنجی‌های غیرمستندی نیز منتشر می‌شد. القای تقلب در انتخابات از این طریق صورت می‌گرفت که یا موسوی برنده انتخابات است و یا در انتخابات تقلب شده و اگر این فرآیند با سلامت برگزار شود اصلاح طلبان پیروز هستند. حتی در آن زمان مشخصاً از انتشار چند گفت‌وگو با حامیان دولت که معتقد بودند محمود احمدی‌نژاد پیروز انتخابات است جلوگیری شد و آقای کرمی به ما می‌گفت این افراد زمینه انجام تقلب را فراهم می‌کنند. در ابتدای همکاری با سایت جمهوریت این ذهنیت وجود داشت که این سایت انتخاباتی است ولی رفته‌رفته متوجه شدیم استراتژی و سوژه‌های مهدی هاشمی وسیع‌تر از خط تخریب دولت است و سیبل ما از دولت به نظام تغییر یافت و بین این سایت و رسانه‌های ضد انقلاب همسویی ایجاد شد.

مهدی هاشمی در آشوب خیابانی هم فعال بود

3- محمد علی ابطحی نیز اعترافات مهمی دارد: به خیابان آوردن جمعیت قبل از انتخابات مقدمه‌ای بود برای به خیابان آوردن آنها در شب شنبه، افرادی مانند فاتح، تاج زاده، خاتمی و ستادش، مهدی هاشمی و آدمهایش برای اینکه جمعیت را در خیابان‌های شهر نگه دارند خیلی فعال بودند و همه اینها در پیش‌بینی و طراحی برنامه برای شب شنبه نقش داشتند. خاتمی، فاتح و مهدی هاشمی می‌گفتند برنده شدن در این انتخابات خیلی با انتخاب‌های دیگر فرق دارد، در این وسط جریان اصول گرا و رهبر دیگر نمی توانند سرشان را بلند کنند و این به معنای یکسره کردن کار است.

استفاده از بیت المال برای هزینه انتخاباتی

4-هدایت آقایی (معاون وزیر صنایع در دولت خاتمی و عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران) اعتراف می کند: مهدی هاشمی به دلیل ارتباطات خاصی که داشت برای برخی اقدامات خود و فعالیت های انتخاباتی، در جلسه ای با حضور برخی دوستان، مبلغ یکصد میلیون تومان به صورت تراول چک از رضا ویسه دریافت کرد.

آقایی می افزاید: مجید احمدی (یکی از دوستان احمدرضا گودرزی در کانادا که فعلاً از توضیح درباره هویت آنها خودداری می شود) دو سال پیش نقل کرد مهدی برای انتقال یک میلیون دلار یا بیشتر از کانادا به ایران از کیف دستی استفاده می کرد که در یکی از سفرها با وجود اطلاع و برخورد مأموران، توانست این پول را جابجا کند.

داستان استات اویل برای کسی پوشیده نیست و برخی روایات مبلغ تخلف مهدی را 15 میلیون دلار ذکر کرده اند.

در بهینه سازی اگرکسی می خواست سیلندر CNG وارد کند نیاز به تأیید تیم مهدی داشت؛ آنها به واسطه یکی از معاونان بهینه سازی از افراد حق حساب می گرفتند که یکی از بستگان همسرم مستند قطعی آن را در اختیار دارد.

5- هادی عرب قبادی می گوید: قرار بود در بهینه سازی صدها هزار نسخه کتاب برای کودکان منتشر کنیم که به جای آن 25 هزار نسخه چاپ شد و مابه التفاوت 350 میلیون تومانی بابت تسویه مطالبات حسن معادی خواه( نشرذره ) به وی پرداخت گردید.

فاکتورهای صوری

بنا به دلایلی از بیان توضیحاتی در قبال برخی افراد دیگر مرتبط با مهدی هاشمی خودداری می شود و لیکن صرفاً به بیان اسامی چند نفر که ارتباطات ویژه با مهدی هاشمی دارند، اشاره می گردد.

1- شمس الدین عیسایی

2- رضا بهزادیان

3- غلامحسین کرباسچی

4- علی هاشمی بهرمانی

5- مجتبی ناطق نوری

6- حسن معادیخواه

7- امیرعلی آقایاری که فرد اخیر می گوید: بارها و بارها در این سالها با فاکتورهای صوری و غیرقانونی به دستور مهدی از بودجه شرکت بهینه سازی برداشت کردیم و در اموری که مهدی می گفت هزینه می شد.

مهدی هاشمی می داند که بازگشت چه عواقبی در پی خواهد داشت

ریاست محترم دادگاه و اعضای محترم هیأت منصفه

ما سناریوی بازگشت مهدی هاشمی به کشور را که در برخی محافل سیاسی و رسانه ای مطرح شده، سناریویی حقیقی نمی دانیم. مهدی هاشمی می داند که بازگشت به کشور چه عواقبی برای او خواهد داشت. اراده نظام جمهوری اسلامی برای برخورد با این آقازادة مفسد، قاطع و بران است و ما امیدواریم اجرای عدالت برای مهدی هاشمی از همین دادگاه شروع شود و در نهایت به برخورد قاطع و پشیمان کننده برای مهدی هاشمی خاتمه یابد. معتقدیم که نظام جمهوری اسلامی برای برخورد با مهدی هاشمی به عنوان نماد فتنه و فساد، لحظه ای تردید ندارد و درباره فشار منتقدین بایستی گفت: آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت.

مهدی هاشمی سیاست شکایت های فله ای در پیش گرفته است

در انتها تأکید می کنم حال که گستاخی این متهم بزرگ مفاسد اقتصادی به این جا رسیده که علیرغم فراری شدن و پناه بردن به دامن دشمنان این ملت، سیاست طرح شکایت های متعدد و فله ای را در پیش گرفته و مانند یک دزد پر زور که یقه صاحبخانه را می گیرد، به غوغا سالاری پرداخته، براساس احساس تکلیف انقلابی و مردمی بر خود واجب می دانیم که از این پس با هر شکایت این متهم فاسد، لااقل 10 سند را در هر نوبت منتشر نماییم تا شاید گوشه ای از صبر و مظلومیت نظام نمایان شود.

نام وطن فروشی را تنش زدایی گذاشته اند / یادداشت روز کیهان

1- می گویند در جریان جنگ جهانی دوم، یکی از سربازان انگلیسی با عجله و در حالی که نفس نفس می زد خود را به فرمانده گردان رساند و یک قبضه تفنگ ساخت آلمان را که اسلحه سازمانی نظامیان ارتش نازی بود، به وی نشان داد و گفت؛ قربان! این تفنگ را از دشمن غنیمت گرفته ام. فرمانده گردان به شجاعت وی آفرین گفت و برای تشویق این سرباز شجاع و ترغیب سایر سربازان به وی یک هفته مرخصی تشویقی داد. چند هفته بعد، باز هم، همان سرباز انگلیسی با یک تفنگ آلمانی دیگر نزد فرمانده گردان رفت و به خاطر شجاعتی که به خرج داده بود، یک هفته دیگر مرخصی گرفت. این ماجرا چند بار دیگر نیز تکرار شد و فرمانده گردان که از شجاعت سرباز تحت امر خود به وجد آمده بود در مراسم صبحگاه و در حالی که تمامی پرسنل گردان و تیپ و لشکر حضور داشتند، سرباز را صدا کرد و بعد از تشویق فراوان به وی گفت؛ حالا می خواهم تاکتیکی را که در غنیمت گرفتن تفنگ سربازان آلمانی به کار می بری برای همه پرسنل توضیح بدهی تا بقیه هم از این تاکتیک استفاده کرده و ارتش آلمان را زمین گیر کنند! سرباز انگلیسی پشت تریبون رفت و گفت: قربان! تاکتیک پیچیده ای نیست، اتفاقا خیلی آسان و بی خطر نیز هست. من هر بار یکی از تانک های ارتش خودمان را به آلمانی ها می دهم و در مقابل، یک تفنگ از آنها می گیرم! به همین سادگی!

2- این روزها، با نزدیک شدن زمان انتخابات یازدهم ریاست جمهوری، سران و عوامل فتنه آمریکایی-اسرائیلی 88 با این توهم که می توانند وطن فروشی آشکار و خیانت های بی پرده خود را از اذهان مردم پاک کنند، بار دیگر با سازی که از آن سوی مرزها کوک شده است، دهان باز کرده و در مدح و ستایش خویش ترانه ای چند صدایی آغاز کرده اند! یکی از این صداها، بهره گیری از کینه توزی آمریکا و متحدانش در تحریم کشورمان و زیر سؤال بردن سیاست خارجی و هسته ای جمهوری اسلامی ایران است. مدعیان اصلاحات در این بخش از مأموریت خود ادعا می کنند که سیاست خارجی و هسته ای هوشمندانه!! آنها در دوران اصلاحات مانع از خصومت آمریکا و متحدانش بوده است و تحریم ها و تهدیدهای این روزها ناشی از سیاست خارجی و هسته ای کنونی جمهوری اسلامی ایران است! این در حالی است که به گواهی اسناد ثبت و ضبط شده موجود، تعدادی از افراد شاخص جبهه مدعی اصلاحات نه فقط در جریان فتنه 88 بلکه در دوران حاکمیت خود بر دولت و مجلس نیز سودای فروش ایران اسلامی و سلطه دوباره آمریکا بر کشور را داشته اند. مردم فراموش نکرده اند که این جماعت، آن روزها برای آمریکا فرش قرمز پهن می کردند، و به صراحت از «پایان عمر خط امام»! سخن می گفتند؟ «دوران اسلام را تمام شده می نامیدند»، جمهوری اسلامی ایران را «حکومت لمپنیسم» معرفی می کردند، با صراحت می نوشتند «قلم فقها، در طول تاریخ آغشته به خون آزاداندیشان بوده است»، «قرآن را قابل نقد» می دانستند، با وقاحت می نوشتند «خدا هم حق حاکمیت بر مردم را ندارد»، مظاهر دینی نظیر «حجاب و حیای زنان را نشانه عقب افتادگی» معرفی می کردند، «هیئت های مذهبی را عامل و منشأ خشونت» می دانستند، اعلام می کردند که «معصومین علیهم السلام هم باید تحت نظارت باشند تا از انحراف آنها جلوگیری شود»... و صدها نمونه ثبت و ضبط شده و غیرقابل انکار دیگر از این دست که هیچگاه- تاکید می شود که هیچگاه- نه فقط با کمترین اعتراض سردمداران و گروه های اصلی جبهه اصلاحات نظیر حزب مشارکت، حزب سازندگی، مجمع روحانیون، سازمان مجاهدین انقلاب و... روبرو نشد بلکه همه این اراجیف در روزنامه ها و نشریاتی نوشته شده و یا در مصاحبه و سخنرانی های کسانی مطرح می شد که از مسئولان دولت اصلاحات، نمایندگان مجلس ششم و یاران نزدیک آقای خاتمی بوده اند. اکنون سؤال این است که وقتی سردمداران دولت و مجلس مدعی اصلاحات چنین باورهایی را ترویج و تبلیغ می کردند، دیگر آمریکا چه نیازی به فشار و تحریم و تهدید داشت! آنها با پای خود در پی تسلیم کردن ایران اسلامی به آمریکا و متحدانش بودند. مگر آمریکا غیر از این چه می خواست؟! مدعیان اصلاحات حتی به اندازه آن سرباز انگلیسی در صدر این نوشته نیز غیرت و دغدغه ملی و میهنی نداشتند تا در مقابل تانکی که به دشمن می دهند، لااقل یک تفنگ قراضه و فکسنی دریافت کنند! باید از مدعیان اصلاحات- مخصوصا از سردمداران این جبهه- پرسید که آیا تسلیم شدن در مقابل باج خواهی های آمریکا و متحدانش و تلاش برای تحویل کشور به آنان افتخار! دارد که با افتخار از آن یاد می کنید؟!

و اما، اگرچه فتنه 88 کمترین تردیدی درباره وطن فروشی بسیاری از مدعیان اصلاحات باقی نگذاشت که به آن پرداخته و باز هم خواهیم پرداخت ولی موضوع یادداشت پیش روی، خیانت این جماعت و زمینه سازی آنها برای تحویل میهن اسلامی به دشمنان بیرونی است و فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 شرح جداگانه ای دارد.

3- بعد از آن که مجمع عمومی سازمان ملل متحد به اتفاق آراء پیشنهاد آقای خاتمی برای نامگذاری اولین سال هزاره سوم- 2001- را به نام «سال گفت وگوی تمدن ها» تصویب کرد، مدعیان اصلاحات رأی مثبت آمریکا به این پیشنهاد را نشانه ابتکار در سیاست خارجی دولت اصلاحات دانسته و درباره آن داد سخن دادند! اما مدتی بعد، ماجرای 11 سپتامبر و انفجار برج های دوقلوی تجارت جهانی در نیویورک اتفاق افتاد و همین آقای بوش که اصلاح طلبان برای رویکرد مثبت او به طرح گفت وگوی تمدن ها نوشابه باز می کردند و تشتک پپسی می پراندند، ایران را یکی از «محورهای شرارت»! معرفی کرد و از «آغاز جنگ صلیبی»! سخن گفت! و نشان داد که ابتکار آقای خاتمی چه وزنی داشته است! البته سخن درباره نقد ابتکار آقای خاتمی نیست بلکه کف و هورای اصلاح طلبان برای بوش با توجه به ماهیت جنایتکارانه وی، مورد نظر است.

4- بوش بعد از واقعه 11سپتامبر و به بهانه آن ماجرا تصمیم گرفت به افغانستان لشکرکشی کند. بهانه حمله نظامی آمریکا به افغانستان مبارزه با تروریسم و محو القاعده و طالبان بود. بوش عربده می کشید که «بن لادن و ملاعمر را می خواهم، زنده یا مرده» اگرچه در حمله آمریکا به افغانستان تنها کسانی که کمترین آسیبی ندیدند بن لادن و ملاعمر بودند.

و اما، بلافاصله بعد از آن که جرج بوش، تصمیم خود را برای حمله به افغانستان اعلام کرد، همین آقایان مدعی اصلاحات پیشنهاد کردند که جمهوری اسلامی ایران به حمایت از طالبان وارد جنگ با آمریکا شود! تعجب آور نیست؟ هست! اصلاح طلبانی که تا چند ماه قبل و پس از آن نیز تا آخر دوران حاکمیت خود بر دولت و مجلس ششم، برای آمریکا فرش قرمز پهن می کردند و همه مشکلات را ناشی از عدم رابطه ایران با آمریکا می دانستند، و هرگونه مقابله با آمریکا را تنش آفرینی معرفی می کردند، یکباره ضد آمریکایی شده و علیه آمریکا شیپور جنگ می نواختند! آنهم در کنار طالبان. حتی مرحوم خواجه حافظ هم که گفته می شود پای خود را از شیراز بیرون نگذاشته است می دانست طالبان یک جریان موازی ساخت آمریکا برای مقابله با انقلاب اسلامی است. گفتنی است مدعیان اصلاحات در حالی از حمایت طالبان در جنگ با آمریکا سخن می گفتند، که به پیروی از تبلیغات رسانه های آمریکایی و صهیونیستی به افراد مؤمن و انقلابی انگ «طالبانی» و به اسلامگرایی تهمت «طالبانیسم» می زدند. اما این پیشنهاد با چه انگیزه ای مطرح شده بود؟!

5- بعد از حمله نظامی آمریکا به افغانستان و هنگامی که جرج بوش در اوایل سال 2003 میلادی- 1381- تصمیم خود برای حمله به عراق را مطرح کرد، باز هم مدعیان اصلاحات با اعلام این که صدام حسین اگرچه جنایتکار بوده است ولی اکنون در جایگاه «خالدبن ولید» قرار گرفته، پیشنهاد کردند که جمهوری اسلامی ایران به حمایت از صدام وارد جنگ با آمریکا شود! صدامی که عامل مستقیم آمریکا بود و با اشاره آمریکا و اسرائیل جنگ 8ساله را به کشورمان تحمیل کرده و صدها هزارتن از جوانان این مرز و بوم - بخوانید اولیاءالله- را به قتل رسانده بود. تعجب نفرمائید. این پیشنهاد را همین مدعیان اصلاحات داده بودند. همان ها که امروزه شعار تنش زدایی آنها گوش فلک را کر کرده است! و اصولگرایان را متهم می کنند که چرا در مقابل آمریکا دست به مقاومت زده و باعث تحریم ها و تهدیدهای اخیر شده اند... اما، چرا...؟! بخوانید!

6- تا قبل از فتنه 88 که مدعیان اصلاحات آشکارا و بی پرده در خدمت مثلث آمریکا و اسرائیل و انگلیس درآمدند و از نتانیاهو لقب «بزرگترین سرمایه اسرائیل در ایران» و از اوباما، مدال «تنها امید آمریکا» را گرفتند، تصور این بود که پیشنهادهای مورد اشاره از سوی مدعیان اصلاحات ناشی از کج فهمی و کم دانی آنهاست ولی فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 کمترین تردیدی باقی نگذاشت که دو پیشنهاد جنگ با آمریکا به حمایت از طالبان و صدام یک پروژه بیرونی برای براندازی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، آنهم با رسوایی حمایت از طالبان و صدام بوده است! چرا که بلافاصله بعد از ورود ایران به این پیشنهاد خائنانه، انقلاب اسلامی در آموزه ها، «رنگ» طالبان- یعنی اسلام آمریکایی- می گرفت و در مقاومت مثال زدنی و جهاد 8 ساله، به «انگ» قدرت طلبی- هویت صدام- نواخته می شد؟! آیا غیر از این است؟! گفتنی است مدعیان اصلاحات کم هوشتر از آنند که پروژه یاد شده طراحی خود آنها باشد!

حالا به آسانی می توان درباره شعار تنش زدایی مدعیان اصلاحات قضاوت کرد و بدون کمترین تردیدی به این نتیجه رسید که این جماعت در پی نابودی میهن اسلامی، محو انقلاب اسلامی و پایمال کردن جان و مال و ناموس مردم این مرز و بوم زیر چکمه نظامیان آمریکایی بوده اند.

و عجیب آن که این روزها و بعد از آن همه وطن فروشی و خیانت در دوران اصلاحات و در جریان فتنه 88 از نامزد شدن برای انتخابات هم دم می زنند!

7- و اما، نگارنده این سطور خود را بسیار کوچکتر از آن می داند که درباره نقش بی بدیل و پیامبرگونه رهبر معظم انقلاب اظهارنظر کند ولی به مصداق «آب دریا را اگر نتوان کشید، هم به قدر تشنگی باید چشید»، عبور از کنار این واقعیت را جفا و گناه می دانم که اگر رهبری الهی حضرت آقا نبود، امروزه ترفندهای رنگارنگ و پیچیده دشمنان بیرونی و درونی، نامی از اسلام ناب محمدی(ص) و انقلاب باقی نگذاشته بود و بایستی شاهد دست و پا زدن مردم شریف و پاکباخته کشورمان زیر چکمه نظامیان اجنبی باشیم. دقیقا از همین زاویه است که روزنامه آمریکایی یو.اس.ای. تودی به نقل از گزارش امریکن اینترپرایز می نویسد «بزرگترین مشکل آمریکا در ایران، حضور یک ابرحریف - SUPER OPPONANT- به نام آیت الله خامنه ای است که نقشه راه ما را می شناسد و مردم کشورش به او اعتماد آمیخته به اعتقاد دارند».

حسین شریعتمداری

صدای شیطان را از امریکا می شنوید!


آدام لانزا قاتل 20 سالۀ امریکایی که بیش از 30 نفر را به قتل رساند.

فرماندار ایالت کانتیکت: امروز شیطان به شهر آمده بود. برای بازگشت به حالت عادی زمان بیشتری نیاز است. 

*

اوباما: تعداد قتل‌عام‌هایی این چنینی بیش از اندازه شده است. (اوباما توضیح نداد که اندازه مناسب برای قتل عام در امریکا چقدر است؟!)

 

حمل سلاح در ایالات آمریکا به اندازه‌ای بی‌قاعده و ساده است که یک جوان ۲۰ ساله مسلح به خود اجازه ورود به دبستان را می‌دهد و بیش از30 نفر که 20 کودک در میان کشته شدگان است را به کام مرگ می‌کشاند.

به گزارش خبرگزاری فارس، ساعت 9:40 صبح روز گذشته به وقت محلی در مدرسه ابتدایی «سندی هوک» شهر «نیوتاون» ایالت «کانتیکت» آمریکا تراژدی فاجعه‌باری به وقوع پیوست.

یک فرد مسلح که پلیس ایالت کانتیکت او را «آدام لانزا» یک جوان 20 ساله معرفی کرده است، به مدرسه سندی هوک که حدود 650 دانش‌آموز دارد، حمله کرد و بیش از یکصد گلوله به سمت دانش‌آموزان و کارکنان مدرسه شلیک کرد.

به دنبال این حادثه مرگبار که از جمله وحشتناک‌ترین رخدادهای تاریخ آمریکا بوده، دستکم 30 نفر کشته شدند که 20 نفر از آنها کودک بودند و برخی از معلمان و روانشناس مدرسه نیز در بین قربانیان این حادثه تیراندازی مشاهده شدند.

ناظران، حادثه مذکور را از جمله وحشتناک‌ترین رخدادهای تاریخ آمریکا می‌دانند؛ در حادثه مشابهی که در سال 1999 در مدرسه راهنمایی «کلمباین» در ایالت کلرادو رخ داد یکی از دانش‌اموزان 12 دانش‌آموز دیگر را به قتل رساند و سپس با گلوله‌ای خود را کشت.

گزارش ها و آمار اعلام شده درباره این واقعه در طول روز بارها تغییر یافته است و تعداد کشته شدگان و قربانیان نیز چند باری تغییر کرده است. بنابر آخرین آمار اعلام شده 20 کودک، 6 بزرگسال (از جمله خود ضارب) در محل مدرسه کشته شده‌اند و مادر و پدر ضارب هم احتمالاً توسط او پیش از کشتار دبستان از پای در آمده‌اند.

دانش‌آموزان و مسئولان مدارس این ایالت به اندازه‌ای از این حادثه وحشت کردند که تمامی مدارس ابتدایی این منطقه روز گذشته به دنبال این حادثه تعطیل شد.

پلیس محلی می‌گوید که فرد ضارب از یک تفنگ کالیبر .223 استفاده کرده و افزوده که پلیس ایالت «نیوجرسی» نیز تحقیقات خود را در این زمینه آغاز کرده است و در تحقیقات اولیه مشخص شد که جسد ضارب، به نام «نانسی لانزا» هم در آپارتمانش پیدا شده است و ضارب پدر خودش را نیز کشته است.

همچنین گزارشگر ان‌بی‌سی گزارش داد جسد مادر فردی که مظنون اصلی تیراندازی به کودکان بوده است امروز در منزلش در ایالت نیوجرسی یافت شده است و گفته می‌شود مادر وی در همان مدرسه‌ای که امروز این جنایت در آن انجام شده، معلم بوده است.

وحشت در مدارس امریکا

برخی رسانه‌های آمریکایی نیز اعلام کردند که فرد قاتل برادر خود را نیز به قتل رسانده است.

پلیس آمریکا همچنین اعلام کرده است که ضارب پیش از رفتن به مدرسه‌ای که مادرش در آن معلم کلاس آمادگی بوده، جلیقه ضد گلوله سیاهرنگی بر تن کرده و با سه اسلحه‌ای که به طور قانونی و به نام مادرش ثبت شده بود به محل مدرسه رفته و این کشتار خونین را به راه انداخته است. هنوز معلوم نیست که آدام لانزا از هر سه اسلحه در این کشتار استفاده کرده است اما پلیس دو اسلحه را در کنار او و یکی دیگر را در خودرویی که آدام با آن به محل مدرسه رفته بود پیدا کرده است.

یک شاهد عینی نیز در خصوص این حادثه به «سی‌ان‌ان» گفته که صدای تیراندازی از راهروی مدرسه شنیده شده است و بیش از یکصد بار صدای شلیک گلوله به گوش رسیده است.

رسانه های محلی گزارش کرده اند که آتش نشان ها به کودکان گفته اند که چشم هایشان را ببندند و از کنار دفتر مدرسه بدوند و از مدرسه خارج شوند.

به دنبال وقوع این حادثه مقامات واکنش نشان دادند و «دن مالوی»، فرماندار ایالت کانتیکت ضمن غیرقابل تصور توصیف کردن این حادثه گفت: امروز شیطان به شهر آمده بود. اوضاع شهر حادثه دیده نیوتاون تحت کنترل است اما برای بازگشت به حالت عادی زمان بیشتری نیاز است.

مالوی که برای دیدار با خانواده کودکان قربانی این واقعه به شهر نیوتاون رفته است در برابر خبرنگاران گفت: هنوز برای سخن گفتن از بازگشت به حالت عادی، خیلی زود است.

علیرغم آنکه تعداد حوادث مرتبط با تیراندازی در آمریکا به دلیل آزاد بودن استفاده از سلاح روز به روز در حال افزایش است، دولتمردان آمریکایی هیچ اقدامی در جهت محدود کردن استفاده از سلاح انجام نمی‌دهند و در حوادث اینچنینی تنها به ابراز تأسف بسنده می‌کنند.

«باراک اوباما»، رئیس جمهوری آمریکا، ساعاتی پس از وقوع این واقعه مرگبار گفت: تعداد قتل‌عام‌هایی این چنینی بیش از اندازه شده است. احزاب سیاسی آمریکا باید با کمک یکدیگر چاره‌ای برای قوانین مالکیت و خرید و فروش اسلحه پیدا کنند.

اوباما که در لحظاتی از سخنرانی خود به صورت تصنعی اشک می ریخت، کشته شدن 20 کودک دبستانی در جریان این تیراندازی را برای جامعه آمریکا غمی جانکاه توصیف کرد. این در حالی است که مردم امریکا یه این نوع کشتارها و غم ها عادت کرده اند و معتقدند سردمداران شان به این نوع فجایع اهمیت نمی دهند.

 

فعالان صلح نیز ساکت ننشستند و به دنبال این حادثه، حدود 100 نفر از فعالان صلح در اعتراض به دولت امریکا و قوانین موجود، مقابل کاخ سفید تجمع کردند.

صدها نفر از مردم ایالت کانتیکت آمریکا پس از وقوع این حادثه دردناک، به کلیسای «سنت رز لیما» در «نیوتاون» رفتند تا در مراسم یادبود قتل عام حادثه مدرسه ابتدایی «سندی هوک» این ایالت شرکت کنند.

احمدی نژاد به کدام سو می رود؟!

در آخرین ساعات روز شنبه- 11/9/91- آقای رئیس جمهور با صدور چند حکم جداگانه، اسفندیار رحیم مشایی را به ریاست دبیرخانه جنبش عدم تعهد، سیدحسن موسوی را به ریاست دفتر رئیس جمهور و محمد شریف ملک زاده را به ریاست سازمان میراث فرهنگی منصوب کرد و همزمان با این تغییرات، دکتر تقی پور وزیر ارتباطات و فن آوری را عزل و سرپرستی این وزارتخانه را با حفظ سمت به مهندس نیکزاد، وزیر دو وزارتخانه ادغام شده راه و شهرسازی واگذار کرد. خبر این اقدام پرشتاب آقای احمدی نژاد بلافاصله پس از اعلام در صدر اخبار رسانه های داخلی و برخی از رسانه های فارسی زبان خارجی جای گرفت و با تحلیل ها و تفسیرهای متفاوتی روبرو شد... و در این باره گفتنی هایی هست؛

1-     اگرچه رئیس جمهور محترم در متن احکام یاد شده- مخصوصا حکم انتصاب آقای مشایی- اصرار دارند این تغییر و تحولات را برخاسته از دلایل حساب شده ای معرفی کنند که با نگاه ایشان به منافع اسلامی و ملی صورت پذیرفته است ولی با عرض پوزش باید گفت برخلاف تصور ایشان در تغییر و تحولات مورد اشاره نه فقط کمترین نشانه ای از توجه به منافع اسلامی و ملی دیده نمی شود بلکه شواهد و قرائن فراوانی حکایت از آن دارند که آقای احمدی نژاد بار دیگر و برای چندمین بار در دوره دوم ریاست جمهوری خویش پای در چنبره فریب حلقه انحرافی پیرامون خود نهاده اند و بی آن که متوجه باشند دست به اقدامی زده اند که نمی تواند غیر از تنش آفرینی در شرایط حساس کنونی، نتیجه دیگری داشته باشد. این اقدام هرچند که خوشبختانه با بی اعتنایی و کم محلی نیروهای اصیل و انقلابی روبرو شد ولی متاسفانه سوژه ای به دست بدخواهان می دهد تا هوشمندی و مردم دوستی و خدمات فراوان ریاست محترم جمهوری طی سالیان متمادی را زیر سؤال ببرند. یعنی دقیقا همان نقطه مشترکی که در پیوند نانوشته اما غیرقابل انکار حلقه انحرافی و عوامل فتنه 88 دنبال می شود. ولی چرا...؟!

2-      باید از جناب رئیس جمهور و یا مشاوران ایشان پرسید براساس کدام توجیه و یا دلیل منطقی، تغییر و تحولات اخیر را بر ده ها اولویت اصلی و حیاتی کشور که مبارزه با گرانی و برنامه ریزی برای مقابله با تحریم ها، از جمله آنهاست، ترجیح داده اند؟! متاسفانه مدتی است که آقای احمدی نژاد نیز در پاسخ به این پرسش که چرا دولت برای مقابله با مشکلات و دغدغه های معیشتی مردم دست به اقدام چشمگیری نمی زند؟ همان پاسخ رئیس دولت مدعی اصلاحات را ارائه می کند که «می خواستیم ولی نگذاشتند»! و باز هم، مانند آقای خاتمی توضیح نمی دهند «قرار بود چه کاری انجام بدهید که نگذاشتند؟ و چه کسانی مانع از انجام آن شدند»؟! گفتنی است برخی از مدعیان اصلاحات- همان وطن فروشان فتنه 88- به اصولگرایان خرده می گیرند چرا ابتدا از دولت احمدی نژاد حمایت جانانه کردید ولی امروزه به آن انتقاد می کنید؟ و از این رهگذر ادعا می کنند حق با آنها بوده است که از ابتدا با دولت نهم و دهم مخالفت کرده اند! و حال آن که دولت های نهم و دهم منشأ خدمات فراوان و گاه بی نظیری بوده اند و انتقاد نیروهای دلسوز و اصولگرا دقیقا به آن بخش از مواضع و عملکرد دولت کنونی است که در آن به روش مدعیان اصلاحات روی آورده است. یعنی آنچه منفور ملت است و این نفرت را طی چند سال اخیر در انتخابات متعدد نشان داده اند، راه و روش مدعیان اصلاحات است و چنانچه این راه و روش در مواردی- هرچند اندک- از سوی دولت کنونی دنبال شود نیز با اعتراض و مخالفت همان مردم روبرو خواهد شد، که شده است. انتظار آن است که آقای احمدی نژاد به این نکته بدیهی توجه کنند و مانند دولت اصلاحات، پرداختن به دغدغه های اصلی مردم و نیازهای حیاتی کشور را که وظیفه دولت است بر مسائل حاشیه ای و کم اهمیت ترجیح ندهند.

3-      رئیس جمهور محترم در حکم انتصاب آقای مشایی خطاب به ایشان آورده است: «اینجانب جنابعالی را انسانی موحد، مؤمن، پاک، صبور و دارای قلب و اندیشه ای زلال، عاشق و دلبسته به ارزش های الهی و آحاد مردم جهان و عمیقا عارف و متعهد به آرمان مهدوی، حاکمیت جهانی توحید، عدالت، عشق و آزادی و مدیریت مشترک ملت ها و فردی شایسته، مدیر، مدبر و امین و از جهات گوناگون توانمند می شناسم و آشنایی و همکاری با شما را برای خود هدیه ای الهی و افتخاری بزرگ می شمارم.» در توصیف فوق دقت کنید؛ گویی آقای احمدی نژاد در گزاره یاد شده - نستجیربالله- مشخصات یکی از اولیاء بزرگ الهی را بیان کرده اند! که «آشنایی و همراهی با حضرتش را هدیه ای الهی و افتخاری بزرگ»! تلقی می کنند!... سخن اگرچه درباره آقای مشایی نیست چرا که پیش از این کیهان به نمونه های مستندی از مواضع و عملکرد ایشان پرداخته است. ولی از آنجا که جناب رئیس جمهور در حلقه این جریان انحرافی محاصره شده است - یا به این محاصره تن داده است- و جناب مشایی را در جایگاه اولیاء الهی! معرفی کرده است باید گفت، این «ولی خدا»! کسی است که؛ اساسا دوران «اسلامگرایی» را تمام شده می داند و با صراحت می گوید «...من اینجا عرض می کنم که دوران اسلامگرایی به پایان رسیده است، معنایش این نیست که اسلامگرایی وجود ندارد یا رو به نضج نیست، نه؛ اسلام هست، اما دوره اش به پایان رسیده است اکنون دوره اسب سواری تمام شده، اما اسب هست. سوارش هم هست» دقت کنید، به صراحت از پایان عمر اسلام در جهان سخن می گوید! که ان شاءالله متوجه نبوده و از روی بی دقتی باشد. ایشان سپس با کمال جسارت، اسلام را به «اسب» و مسلمانان را به اسب سواران تشبیه می کند! یعنی اگر هنوز اسلامی هست و مسلمانانی هستند، مانند وجود اسب و اسب سواران است که هستند ولی دوران آنها تمام شده است! ایشان در ادامه همین سخنرانی که فیلم آن موجود است، پا را فراتر گذاشته و حقانیت اسلام را نیز- ظاهرا بی آن که بداند- زیر سؤال برده و می گوید «روند تحولات این نیست که بشریت مسلمان بشود تا به حقانیت برسد. بشر سرعتش بالا رفته و فهمش نیز به حقایقی می رسد- دقت کنید!- که دیگر لازم نیست آن را از پوسته اسلام طی کند»! و در ادامه نتیجه می گیرد؛ «یعنی (بشر) دارد به یک عصاره اصلی می رسد و در آن عصاره اصلی- که به قول ایشان هرچه هست، اسلام نیست- یک فهم بزرگ قرار دارد». این بخش از اظهارات وی برگرفته ای- احتمالا ناخواسته- از آموزه های فراماسونری است. بعد از آن که ریچارد رورتی، نظریه پرداز برجسته CIA در مصاحبه با روزنامه ایتالیایی کوریره دلاسرا- 3 تیرماه 86/24 ژوئن 2007- تصریح و توصیه می کند که «ملی گرایی تنها پادزهر اسلامگرایی در ایران است»! همین «عارف متعهد»!- به قول آقای احمدی نژاد- در دومین همایش ایرانیان خارج از کشور، «مکتب ایران» را به جای «مکتب اسلام» توصیه می کند و همزمان با دعوت از «ریچارد فرای» جاسوس برجسته CIA که اسناد آن نیز از سوی منابع آمریکایی منتشر شده است، برای شرکت در همایش دعوت می کند و کلید یک بنای تاریخی در اصفهان و کرانه زاینده رود را به وی هدیه می کند. این آقای ریچارد فرای، نویسنده کتاب معروف «عصر زرین فرهنگ ایران» است که در آن برای اولین بار در تاریخ چند دهه اخیر بر ضرورت جایگزینی «مکتب ایرانی» به جای «مکتب اسلام» تاکید می ورزد. همین جناب مشایی علاقه مند به ایران رد پای شناخته شده ای در حیف و میل بیت المال و حمایت از کلان مفسدان اقتصادی دارد که در این مختصر فقط اشاره می کنیم ایشان در حالی که کشور به اشتغال آفرینی نیاز مبرم داشت، در اردیبهشت 87 با شرکت اسپانیایی «گینجر و بونو» برای ساخت 1000 دستگاه سرویس بهداشتی بین راهی، وارد مذاکره می شود و یا در کیش، بیت المال بی زبان را در اختیار برخی از ایرانیان مقیم خارج کشور نظیر یحیی فیوضی و دخترش پانته آ می گذارد. همین یحیی فیوضی بعد از افشاگری کیهان درباره آن قرارداد غیرقانونی و پس از این که آقایان از ایشان با عنوان یک ایرانی متعهد یاد کرده بودند، طی مصاحبه ای در آمریکا گفت، وطن من آمریکاست. نه ایران! و ماجراهای دیگری نظیر بانک گردشگری و... فعلا بماند! اکنون تصور بفرمائید که جناب مشایی قرار است در جایگاه ریاست دبیرخانه جنبش عدم تعهد چگونه دستور مندرج در حکم آقای احمدی نژاد مبنی بر «تبیین اندیشه توحید و عدالت برای جهانیان»! را اجرا و عملیاتی کند؟!

4-      همین جا، از برادر گرامی، جناب آقای مهندس علی نیکزاد، وزیر محترم وزارت راه و شهرسازی که اخیراً با عزل آقای دکتر تقی پور از وزارت ارتباطات، سرپرستی این وزارتخانه هم با حفظ سمت به ایشان واگذار شده است باید پرسید؛ آیا حضرتعالی که وزیر دو وزارتخانه ادغام شده راه و مسکن هستید، توان و ظرفیت لازم برای تصدی وزارت ارتباطات و فن آوری را نیز دارید؟! اگر پاسخ منفی است- که به یقین منفی است- چرا مسئولیت جدید را پذیرفته اید؟ و آیا نتیجه این پذیرش، بر زمین ماندن کار مردم و ایجاد اختلال در امور هر دو- بخوانید هر سه- وزارتخانه نیست؟ اگر هست - که هست- چرا پذیرفته اید؟!

5-      و بالاخره سخنی دوستانه و برادرانه با رئیس جمهور محترم در میان است و آن، این که، حضرتعالی، حضور حلقه انحرافی با توجه به هویت شناخته شده آن را چگونه در کنار خویش پذیرفته اید؟! این حلقه بارها نشان داده است که نه فقط ارادتی به شما ندارد بلکه با روابط نانوشته، اما غیرقابل انکار خود با جریان فتنه، در پی تحمیل پروژه های شکست خورده مدعیان اصلاحات به حضرتعالی است؛ پروژه هایی که عقبه نظری و عملیاتی بیرونی دارد. جناب احمدی نژاد! اقداماتی نظیر عزل و نصب های اخیر به یقین راه به جایی نمی برد، چرا که مردم بسیار هوشیارتر و بصیر تر از آنند که حلقه انحرافی تصور می کند. این گونه اقدامات به جایگاه مردمی حضرتعالی آسیب می رساند- که رسانده است- و فقط فضا را به سود دشمنان اسلام و ایران و شما و مردم تیره نشان می دهد بی آن که بدخواهان بتوانند از این فضای کاذب بهره ای ببرند. این ابرهای تیره توان باریدن ندارند و به قول شاعر «فضا را تیره می دارد، ولی هرگز نمی بارد!»

حسین شریعتمداری

یک پیامک به نمایندگان عزیز!

نمایندگان بی شعور عزیز! 

از این که بعد از اشارات مکرّر امام خامنه ای، سرانجام پس از دستور صریح ایشان، مجبور به لغو سؤال از رئیس جمهور قاصر کشورمان شدید، از شما متشکریم.

یک تصویر معنا دار از دکتر احمدی نژاد + عکس

رئیس جمهور دکتر احمدی نژاد در لباس رفتگران شهرداری

همین طوری دلم خواست این عکس بسیار زیبا و قابل تأمل از دکتر احمدی نژاد را ارسال کنم. شاید در آینده یکی دو یادداشت در مورد دکتر بنویسم، اما فعلاً نکته قابل عرضی نیست.

این وبلاگ معرفی و تبلیغ نشده است و تا اینجا نظرات چندانی ندارد. اما اگر شما بازدید کننده گرامی که به صورت اتفاقی به این وبلاگ آمده اید، در باره این تصویر یا در باره رئیس جمهور یا در هر زمینه ای سخنی دارید، خوش حال می شوم که بشنوم (بخوانم).