ولایت عشق

عکس - اجتماعی - سیاسی - ولایت - هنر و ادبیات - دفاع مقدس - وبلاگ

ولایت عشق

عکس - اجتماعی - سیاسی - ولایت - هنر و ادبیات - دفاع مقدس - وبلاگ

خداحافظ اینترنت !

تا قبل از ظهر امروز به مخابرات مراجعه و اشتراک اینترنت خود را حذف می کنم.

نه اینکه فکر کنید با فیلترینگ اینترنت در ایران مخالفم، یا اینکه گمان کنید با کنترل سرعت اینترنت در برهه های زمانی خاص مشکلی دارم و فلسفۀ آن را درک نمی کنم، خیر!

ماجرا این است که هیچ برنامه و سازمان دهی ای برای کاربران حزب اللهی اینترنت تدارک نشده است. امت حزب الله با هزینه و برنامه ریزی شخصی وارد عرصۀ مجازی می شوند و خود را آماده می کنند تا در زمان لازم نقش خود را ایفا نمایند، اما درست در اوج نبرد، یک مرتبه با ایشان نیز مانند منافقان برخورد می شود و در ورود به جبهۀ نبرد (اینترنت) دچار مشکل جدی می شوند.

حدود 8 سال پیش این جانب طرح مبسوطی به بسیج (در آن زمان نیروی مقاومت بسیج) ارائه کردم که بسیجیان به صورت شبکه ای با پشتیبانی به فعالیت مجازی بپردازند. در آن زمان گفته شد که «بسیج نباید به این امور وارد شود»؟!

چند سال بعد گفتند که سازمان بسیج مستصعفین (یعنی مردم) باید در عرصۀ مجازی حاضر باشند، اما این استراتژی فقط دستوری بود و زمینه ها و پشتیبانی های لازم انجام نشد.

چند سال قبل در جریان یک همایش، به سردار نقدی گفتم در زمان دفاع مقدس قرارگاه هایی وجود داشت که رزمندگان را تجهیز می کرد، اکنون قرارگاه های مجازی بسیج کجاست؟

ایشان بنده را «خط شکن» معرفی کرد و دست در دست فرمانده سپاه استان گذاشت، اما از فردای آن روز، سپاه استان بنده را به چشم رقیب دید و حذف کرد.

بعد از آن و به مرور، چندین قرارگاه مجازی با پشتیبانی مستقیم و غیر مستقیم تأسیس شد که در نهایت خروجی آن به چند سایت خبری محدود شد که تنها یکی-دو تا از سایت ها موفق بوده اند.

دو سال پیش نیز به یکی از مسئولین خدوم که مسئولیت ویژه در امر جنگ نرم دارد، گفتم که در این زمینه طرح و برنامه دارم، که ایشان این مهم را به بعد از انجام کاری موکول کردند که آن کار نیز بنا به کوتاهی های نیروهای زیرمجموعۀ ایشان، در وقت خود انجام نشد و تا کنون به تأخیر افتاده است و به همین دلیل از آن راه نیز به نتیجه ای نرسیدم.

حدود دو هفته پیش نیز سردار نقدی گفت که بسیجیان در اینترنت باید به صورت شبکه ای عمل کنند! جا داشت یک چیزی بلند کنم و محکم بکوبم توی سر خودم، اما فقط لبخندی زدم.

اکنون انتخابات ریاست جمهوری نزدیک است. ده ها نیروی فرهنگی مردمی (مثل این جانب) از مدت ها قبل زمینه سازی کرده اند و در شبکه های اجتماعی و وبلاگی خودی نشان داده اند تا در این برهۀ حساس به تکلیف خود عمل کنند و سرباز خوبی برای مقام معظم ولایت باشند؛ اما ناگهان با افت سرعت شدید اینترنت مواجه می شوند!

یعنی یک قرارگاه نیست، یک چشم بیدار نیست، یک ساز و کار مناسب نیست تا افسران جنگ نرم را از منافقان تمیز دهد؟ یعنی آیا درست است که زحمات طولانی مدت رزمندگان جهاد مجازی درست سربزنگاه و شب عملیات، دود شود و به هوا رود؟

شاید بگویید این وبلاگ که فعال نیست! درست است، اما فعالیت این جانب به این وبلاگ خلاصه نمی شود و تمام همّ و غمّ این جانب این بوده است که در شبکه های اجتماعی، آن هم در روزهای خطیر مثمر ثمر باشم و آن گونه که آمد، این آرزو با بی برنامگی مسئولین امر پرپر شده است.

اکنون برای چه باید بمانم؟ بمانم تا روزهای مهم نبرد سپری شود و دوباره همه چیز عادی شود و همین طور وقت شریف خود را سپری کنم تا بار دیگر درست شب عملیات خانه نشین شوم؟! پس شما هم به بنده حق می دهید؟!

تا قبل از ظهر امروز به مخابرات مراجعه و اشتراک اینترنت خود را حذف می کنم.

خداحافظ اینترنت!

چپ، راست، تند و تیز، علیه آقای چیز!

هر چند اجدادم همه کارگر و رعیت بوده اند، اما این دلیل نمی شود از تخلفات مالی بعضی اطرافیانم حمایت نکنم!

به گزارش خبرگزاری چیزنا، آقای چیز ضمن بیان مطلب فوق، گفت:چون در ماه فروردین، دچار سینوزیت و آبریزش بینی می شوم، شعارم در انتخابات این است؛ «زنده باد دستمال کاغذی»! وی ادامه داد؛ اعتدال یعنی اینکه از یک طرف از جلسه خصوصی فیلم بگیری و در جلسه استیضاح، نوار رو کنی، و از طرف دیگر جامعه را به اخلاق و کرامت انسانی دعوت کنی!! مدیرعامل عظیم ترین بنگاه خبرپراکنی دنیا تصریح کرد؛ در کارآمدی من همین بس که اگر یک ساعت سخنرانی کنم، یک جمله اختلاف افکنی می کنم، یک جمله دعوت به وحدت!! و این خصوصیت را از «اعتدال بهاری» به ارث برده ام. در بهار هم هوا یک دقیقه آفتابی است، یک دقیقه بارانی!! آقای چیز با انتقاد از قدیمی ها که می گفتند؛ «هوای بهار، دزد است!»، این جمله را مشکوک خواند و از اهل قبور خواست با این جملات در زمین اصول گرایان بازی نکنند! وی بیان داشت: اگر مردم به نامزد مورد نظر من رای بدهند، در راستای سیاست های اصل 44 جهنم را به بخش خصوصی واگذار می کنم!!

این فعال مسائل سیاسی در فراز دیگری از چرندیات خود، به سخنان سران آمریکا مبنی بر مذاکره با جمهوری اسلامی اشاره کرد و گفت: اگر بابانوئل از خودش حسن نیت نشان بدهد، نوروز، حاجی فیروز به آمریکا سفر خواهد کرد!! وی خاطر نشان کرد؛ اگر چه حرف زدن من، الهام بخش تفرقه است، اما چرا هیچ کس سکوت من را نمی گوید که الهام بخش وحدت است؟! آقای چیز، انکار معضلات معیشتی من جمله گرانی را نادرست خواند، لیکن بیان داشت؛ چرا کسی به شهرداری چیزی نمی گوید؟! یعنی صدا و سیما ایراد ندارد؟! آیا سازمان تبلیغات اسلامی بلااشکال است؟! جخت بلا من الان یک نواری دارم که برای تان می گذارم...

حاجی فیروز: بابا کرم؟!

باباکرم: بعله!

حاجی فیروز: یه 2 تا حرف علیه اصول گرایان بزن، می خوام ساختارشکنی کنم!

باباکرم: اختلاس 3هزار میلیاردی زیر سر حسین شریعتمداری بود!! حسین شریعت به حسین صفار گفته بود و اون هم به حسین قدیانی که پول ها رو بالا بکش!!

آقای چیز آنگاه، احزاب سیاسی را به حفظ اخلاق و پرهیز از مجادلات بیهوده فراخواند و گفت: فردوسی آمده بود برای بسط همین مهرورزی ها و همین فضیلت ها، منتهی سلطان محمود غزنوی او را کشت!! سلطان محمود، فردوسی را کشت و عشق به فردوسی، مرا کشته!! من عاشق اخلاق، نوع انسان، نوع بهار، نوع پرستو و نوع بابانوئل هستم و هر چند این حرف ها به من نمی خورد، اما من به این حرف ها می خورم!! زنده باد سیزده به در، زنده باد چهارشنبه سوری، زنده باد ترقه!!

این کارشناس برجسته در بخش پایانی سخنان خود، گفت: اگر مجلس، وزیر مرا استیضاح کرد، آن وزیر شانس بیاورد که برای دفاع به مجلس نروم، چرا که حاضرم وزیر خود را قربانی نوع اسفندیار کنم!! آقای چیز گفت: از آنجا که هر وقت به مسافرت خارجی می روم، کشور چند روزی آرام می شود، حاضرم اولین انسانی باشم که با موشک به فضا می رود!!

لازم به ذکر است قبل از سخنان مدیرعامل چیزنا، عده ای از طرفداران ایشان با شعار «چپ، راست، کارگزار، رستم، زال، ژنرال تیتو، چنگیزخان، منت گذار، درشت، ریز، همه و همه، تند و تیز، علیه آقای چیز» به استقبال ایشان آمده بودند.
(قدیانی)


اخلالگران سخنان لاریجانی که بودند؟

 

دیروز در حالی که توده های عظیم و چند ده میلیونی مردم با حضور حماسی و بی نظیر خود در راهپیمایی 22 بهمن، تبلیغات پرحجم و گسترده دشمنان را به هیچ گرفته و به قول حضرت امام(ره) تحلیل های آمریکا و اسرائیل را زیر گام های استوار خود لگدمال کرده بودند، گروهی اندک و کم شمار در مراسم باشکوهی که به همین مناسبت در شهر مقدس قم برپا شده بود، به بهانه مخالفت با مواضع رئیس مجلس و حمایت از رئیس جمهور، در تلاش برای ایجاد اخلال در این مراسم عظیم و دشمن شکن بودند که با حضور موثر و هوشمندانه مردم، نقشه آنان نقش برآب شد.

درباره چرایی این اخلالگری و هویت واقعی اخلالگران گفتنی هایی هست؛

یک - مواضع رئیس مجلس یا مواضع رئیس جمهور و این که هر یک از آنها تا چه اندازه و به چه میزان در مواضع خود صاحب حق! هستند موضوع این نوشته نیست، نه آن که مواضع این دو قابل ارزیابی نبوده و از پرداختن بی نیاز باشد، بلکه به گواهی آنچه در پی خواهد آمد، ماجرای اخلال دیروز بیرون از مواضع دو مسئول یاد شده اتفاق افتاده است و شواهد فراوانی در دست است که نشان می دهد ماجرای تلخ روز یکشنبه هفته گذشته در جلسه علنی مجلس فقط دستاویزی برای یک حرکت اخلالگرانه هماهنگ شده با آن سوی آب ها بوده است تعجب نکنید! بخوانید!

دو - این توصیه حکیمانه و راهگشای رهبرمعظم انقلاب طی چند روز اخیر، - حداقل 10 روز گذشته- بارها در رسانه ها و مجامع و محافل مطرح شده و هیچکس را نمی توان یافت که از آن بی خبر باشد؛

«از امروز تا روز انتخابات هر کس احساسات مردم را در جهت ایجاد اختلاف به کار گیرد، قطعا به کشور خیانت کرده است» ضمن آن که این توصیه طی یکسال گذشته نیز به مناسبت های مختلف از سوی حضرت آقا بیان شده و علاوه بر آن، عقل سلیم و برخورداری از کمترین درایت و بصیرت هم بر ضرورت توجه به آن دلالت دارد. بنابراین به آسانی می توان نتیجه گرفت که؛

اولا: اخلالگران کمترین اعتقادی به رهبری انقلاب نداشته و خود را ملزم به پیروی از دستورات و رهنمودهای ایشان نمی دانسته اند.

ثانیا: گروه یاد شده با اقدام اخلالگرانه خود «قطعا به کشور خیانت کرده اند

ثالثا: با هیچ توجیه و توضیحی نمی توان اخلالگران را در دایره نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران ارزیابی کرد.

و سوال این است که کدامیک از سه گزینه یاد شده قابل انکار است؟! و درباره کدامیک از آنها می توان کمترین تردیدی داشت؟! و البته بی بصیرتی و کم دانی برخی از آنها- فقط برخی از آنها- نیز می تواند گزینه چهارم باشد.

سه - انقلاب اسلامی، تنها انقلاب در جهان امروز است که همه ساله مشروعیت و مقبولیت خود را با حضور حماسی و بی نظیر مردم در یوم الله 22 بهمن به رخ جهانیان می کشد و با این حضور حماسی، تبلیغات مسموم و هجوم پرحجم دشمنان بیرونی را نقش بر آب می کند. این نکته به اندازه ای بدیهی است که نه فقط بر هیچیک از مردم شریف و هوشمند ایران اسلامی پوشیده نیست، بلکه برای کندذهن ترین افراد نیز به آسانی قابل فهم است. بنابراین چگونه می توان احتمال داد که اخلالگران دیروز از این نکته بدیهی بی خبر بوده اند و بی آن که بدانند چه می کنند و بدون اطلاع از پی آمدهای اقدام دشمن پسند خویش دست به اخلال زده اند؟! ممکن است گفته شود که آنان از برخی مواضع رئیس مجلس عصبانی بوده اند! که این عذر بدتر از گناه است چرا که می دانستند با اخلالگری در مراسم باشکوه 22 بهمن، قبل از آن که به خیال خود، از رئیس مجلس انتقام بگیرند! ساز دشمنان بیرونی را کوک کرده و به تعبیر حکیمانه رهبرمعظم انقلاب «قطعا به کشور خیانت کرده اند». آیا، این تناقض قابل توجیه است؟!

چهار - نقش راهپیمایی عظیم و حماسی 22 بهمن در خنثی کردن تبلیغات دشمنان بیرونی به اندازه ای است که بارها به صراحت و بدون پرده پوشی از آن به عنوان حرکتی که همه ساله بر تبلیغات پرحجم آنها خط بطلان می کشد یاد کرده و می کنند و بر ضرورت حاشیه سازی برای تحت الشعاع قرار دادن این حماسه عظیم و دشمن شکن اصرار داشته و دارند که به عنوان نمونه می توان از تجمع نزدیک به 100 نفره گروهک های ضد انقلاب در پارک ملت تهران در بعدازظهر 22 بهمن سال 1379 و نمونه های مشابه دیگری از این دست یاد کرد. آیا نباید حاشیه سازی دیروز را در بستر برخی دیگر از حاشیه سازی های مشابه ارزیابی کرده و آیا نباید مسئولان ذیربط به دنبال پیگیری آن باشند؟!

پنج - تجربه 15سال گذشته- بعد از خروج گروهک های تابلودار ضد انقلاب از صحنه سیاسی کشور- نشان داده است که دشمنان بیرونی، حاشیه سازی های خود را با بهره گیری از عوامل بی تابلوی خود و در پوشش اختلاف ها و درگیری های جریانات و یا شخصیت های سیاسی درون نظام دنبال می کنند و همین تجربه با توجه به اسناد موجود حکایت از آن دارد که حاشیه سازان اولا؛ به هیچیک از جریانات سیاسی درون نظام اعتقاد و ارادتی ندارند و ثانیا؛ حاشیه سازی خود را به عنوان یک پروژه در روزهای حماسه ساز کشور کلید می زنند. روزهای حماسه سازی نظیر روز قدس، 22 بهمن و...

شش - حالا به متن این پیامک توجه کنید!

«یکشنبه انتقام، پاسخی به یکشنبه سیاه! دست خدا از آستین مردم بیرون آمد

تصور می کنید این پیامک را چه کسانی بلافاصله بعد از ماجرای دیروز قم به این سوی و آن سوی ارسال کرده اند؟! خودتان دنبال کنید! و اما درباره «دست خدا» که در پیامک آمده است گفتنی است؛ اوایل انقلاب، اعلامیه ای با متن زیر در یکی از نقاط پر تردد تهران پخش شده بود «همانگونه که خدا صلی الله علیه و آله در قرآن فرموده است...»!! آیا پیامک یاد شده نوع اصلاح شده! اطلاعیه اوایل انقلاب نیست؟!

هفت - کسانی که روز یکشنبه هفته گذشته آن حرکت ناپسند و دشمن شاد کن و مصداق تعبیر «خیانت به کشور» را رقم زدند باید می دانستند دو جریان نیم نفس و مرموز فتنه و حلقه انحرافی که هیچکدام به هیچیک از طرفین ماجرا ارادتی ندارند و برخلاف آنچه به ظاهر ادعا می کنند نه تنها با یکدیگر اختلافی ندارند، بلکه در پشت صحنه دست های به هم گره خورده نیز دارند، گوش به زنگ صید ماهی مطلوب دشمن از آب گل آلود نشسته اند ...

هشت - بلافاصله بعد از ماجرای دیروز قم، رسانه ها و محافل بیگانه که مانند همیشه برای طفره رفتن از پوشش خبری حماسه عظیم و بی نظیر حضور مردم در راهپیمایی 22 بهمن، و کوچک نمایی این رخداد بزرگ به دنبال سوژه بودند، ماجرای یاد شده را به تیتر و خبر اول خود تبدیل کردند. انگار نه انگار که چند ده میلیون نفر از مردم پاکباز و خداجوی این مرز و بوم به حمایت از اسلام و انقلاب به میدان آمده بودند. آیا این هم پوشانی تصادفی بوده است؟!

نه - و بالاخره این نکته نیز گفتنی است حزب الله گروه گرا و قبیله گرا نیست که به حمایت یا مخالفت با این یا آن سوی ماجرا، آب به آسیاب دشمن بریزد و به لطف خدا تاکنون اینگونه نبوده است.

حزب الله نقشه راه را از رهبرمعظم انقلاب می گیرد و اقدامات و مواضع این و آن را- هر که باشند و در هر مقامی جای گرفته باشند- با خطی که حضرت آقا ترسیم فرموده اند به ارزیابی می نشیند. حضرت آقا با صراحت می فرمایند «هر کس احساسات مردم را در جهت ایجاد اختلاف به کار گیرد، قطعا به کشور خیانت کرده است» و اخلالگران مورد اشاره دقیقا چنین کرده اند. تحت پوشش کدام یک از طرفین اختلاف؟! و با کدام بهانه؟! مهم نیست! مهم آن است که مطابق نظر صریح و حکیمانه رهبرمعظم انقلاب، مرتکب «خیانت» شده اند. امید آن که جرم آنها فقط کم دانی و غفلت باشد و نه...!

حسین شریعتمداری

امروز روز دیگری است

دقت کرده اید که چه همه سامانه که اغلب مردمی هستند، دعوت به راه پیمایی می کنند که ان شاء الله همه هم مأجورند!

اما می دانیم و می دانند که متن مردم که همیشه موقعیت شناسی خود را ثابت کرده اند، از همۀ سامانه ها جلوترند.

امروز روز دیگری است.

یک یادداشت منافقانه از مزدوران سایت «کلمه»

ارگان رسانه ای شبکه فتنه و نفاق مدعی احترام به شهید صیاد شیرازی شد و نوشت: شهدا، سرمایه های جامعه و محور همبستگی و غرور ملی هستند.

پایگاه اینترنتی کلمه که به کمک عناصر فراری مقیم پاریس و بروکسل به روزرسانی می شود، به بهانه پنج هزارمین روز ترور شهید صیاد شیرازی نوشت: یکی از معدود بخش هایی که سرمایه های انسانی اش با همه کج سلیقگی های حکومتی نزد جامعه محترم مانده، ایثارگران و شهدای 8 سال جنگ تحمیلی هستند؛ و از جمله این سرمایه های ماندگار، شهید صیاد شیرازی است؛ امیر شجاع ارتش که پس از سال ها رشادت در جبهه های دفاع از میهن، جانش را در کینه توزی خائن ترین جریان تروریستی ایرانی و همسنگران دشمن متجاوز، یعنی فرقه رجوی از دست داد و به خیل شریف شهدای سرفرازمان پیوست...

کلمه در عین حال می افزاید: یکی از رویه های تلخ جاری در کشورمان، از دست دادن بی جایگزین سرمایه های اجتماعی است. اتفاقی که دوره ای با زبانی دیگر به عنوان «نخبه کشی» در جامعه ایران مطرح شد و هنوز هم به کار می رود. این در حالی است که جوامع توسعه یافته اصرار زیادی در حفظ سرمایه های خود به عنوان لنگرگاه های جامعه و محورهای تفاهم و همبستگی ملی دارند. برای اثبات ادعای بی توجهی به سرمایه های اجتماعی، مروری براسامی پرافتخاری که در زندان های کشورمان به عنوان زندانی سیاسی در اسارت اند، به تنهایی گویاست. همین طور بلایی که پیشتر در تبلیغات رسمی بر سر بزرگانی چون دکتر محمد مصدق، مهندس مهدی بازرگان، دکتر یدالله سحابی، آیت الله منتظری، و امثالهم آورده شد و موج آن سرمایه سوزی ها به دیگر بزرگان هم رسید.

این سایت اینترنتی در ادامه می نویسد: از جمله صحنه های زیبای بلوغ اجتماعی در زمان تبلیغات انتخاباتی سال 88 بود که هواداران میرحسین که عمدتاً از جوان ها بودند، شعار «بسیجی واقعی، همت بود و باکری» را سر دادند که گویای اوج درک و شعور سیاسی آنها بود. این جامعه نشان داده که فارغ از حب و بغض هایی که حاکمان درصدد تحمیل آنها به جامعه هستند، توان تشخیص اصولی از ارزش های واقعی و سرمایه هایش را دارد و در این بین شهید امیر سپهبد علی صیاد شیرازی جایگاهی کم نظیر دارد و به عنوان سرمایه ای اجتماعی، بر سر و چشم همه علاقمندان به میهن قرار دارد.

درباره این نوشته مالامال از فریبکاری باید یادآوری کرد؛ 1- شهید صیاد شیرازی توسط گروهکی به شهادت رسید که در فتنه سبز دوشادوش فتنه گران در آشوب های خیابانی نقش آفرینی می کردند و سرکرده آنها -مریم رجوی- مدعی بود سازمان متبوع وی با جریان ساختارشکن در تقاطع جنبش سبز به هم رسیده اند 2- جریان فتنه گری که دوبار در سال های 78 و 88 دست به آشوب خیابانی زد در تکاپوی رسانه ای مداوم خود نه تنها شهدا و شهادت را سرمایه جامعه و محور همبستگی و غرور ملی معرفی نمی کرد بلکه با تعابیری اهانت آمیز (به استناد آراء آشفته امثال فروید) درباره شهید و شهادت قضاوت می کرد و در بستر اغتشاش و آشوب نیز هر چند مجال بروز پیدا کرد «شعار توپ تانک بسیجی دیگر اثر ندارد» را علیه خاستگاه اصلی شهدا و فرهنگ شهادت سر داد. 3- شهید صیاد شیرازی ارادتمند و مطیع پاکباخته حضرت امام خمینی و حضرت آیت الله خامنه ای بود و جان گرامی او آماج انتقام دشمنان ولایت فقیه (مهره های مفلوک آمریکا و اسرائیل) شد. آیا فتنه گران که به نیابت از سرویس های جاسوسی بیگانه مشغول ایجاد آشوب بودند، جز با ولایت فقیه و امام و رهبری سر دشمنی داشتند؟ و آیا آنها دشمن باورهایی جز باورهای سپهبد شهید صیاد شیرازی بودند؟ یعنی رجب مزروعی و اردشیر امیرارجمند و ده ها منافق فراری مانند آنها به هنگام کاسه لیسی آمریکا و انگلیس، راه شهیدانی چون صیاد شیرازی، همت و باکری را دنبال می کنند؟ آن وقت تکلیف خط کشیدن روی نام اسلام در شعار «جمهوری اسلامی» و یقه چاک کردن برای رژیم صهیونیستی با شعار «نه غزه نه لبنان» جسارت به ساحت سیدالشهدا(ع) چه می شود؟ 4- آیا بازرگان و منتظری در معارضه با جمهوری اسلامی و ولایت فقیه هم مسیر شهدای والامقام بودند؟ 5- شهید همت می گفت ما شاخ آمریکا را می شکنیم، آیا فتنه گرانی که علی الدوام بر طبل تسلیم مقابل آمریکا کوبیده اند، کمترین نسبتی با آن شهید و همرزمان وی دارند؟!

درباره مشی منافقانه و نوکرمآبانه گردانندگان سایت کلمه یادآور می شود که کیهان در خبر ویژه روز سه شنبه به تلاش این سایت برای جاانداختن دروغ «مذاکره با آمریکا» و القای ضعف ایران در مواجهه با استکبار پرداخته بود. پس از افشاگری کیهان، گردانندگان سایت کلمه از موضع انفعال به اظهارات سخنگوی وزارت خارجه آمریکا مبنی بر اینکه آماده مذاکره هستند استناد کردند. با این حال جریان نفاق دست اندرکار پایگاه اینترنتی کلمه به دلایل کاملاً روشن، اظهارات وزیر امور خارجه و رئیس سازمان انرژی اتمی کشورمان مبنی بر اینکه «مذاکره در فشار تهدید و فشار و اتهام هیچ توجیهی ندارد و جمهوری اسلامی ایران هرگز غنی سازی 20 درصد را متوقف نمی کند» را سانسور کردند، حال آن که یک رسانه بی غرض و مرض طبیعتاً در کنار انتشار اوهام و خیالات خود، اخبار حقیقی و مواضع روشن را ولو ناقض دروغ هایش باشد منتشر می کند.

چرا مهدی هاشمی آزاد است؟ / نطق رسایی در مجلس

با سلام و درود به محمد و آل محمد و با سلام و درود به روان پاک شهیدان و امام شهیدان که تمام نعمت هایی که امروز از آن بهره مندیم نشأت گرفته از خون‌هایی است که در این راه بر زمین ریخته و به جاست تا یاد کنم از خون شهدای بسیجی و نیروی انتظامی و خون مجروحان این نهادهای مقدس که سه سال قبل در این ایام در راه مقابله با کودتای خزنده‌ای فتنه 88 بر زمین ریخت، کودتایی که تحت نام پرچم دولت وحدت ملی طراحی شد و با نامه بدوم سلام و السلام کلید خورد.

هفته گذشته حادثه‌ای در پایتخت رخ داد که انتشار عمومی آن افکار عمومی را جریحه دار کرد.چند جوان ناپاک با ایجاد رعب و وحشت به اخاذی از یک رهگذر پرداختند، انتشار این تصاویر در افکار عمومی سبب شد تا نیروی انتظامی در اقدامی قابل تقدیر، به سرعت متهمان را بازداشت و تحویل دستگاه قضایی کند.

رئیس محترم دستگاه قضایی در اقدامی قابل تحسین با قاطعیت از صدور اشد مجازات برای متهمانی که آرامش جامعه را به هم ریخته بودند در آینده نزدیک خبر داد که ما نه برای این اقدام بلکه برای بسیاری از اقدامات دیگر این قوه محترم، سپاسگذاریم.

اما در عین حال لازم می‌دانم در خصوص موضوع دیگری که از نظر وسعت فاجعه و نوع جرم بسیار بزرگ‌تر از این اخاذی همراه با ایجاد رعب وحشت بوده است، صحبت کنم.

ام‌الفسادی پس از دو دهه فساد و تباهی، نهایتا وقتی در حوادث فتنه 88 نشان داد که تبدیل به یک غول مفسد شده است، با توصیه و مشورت بزرگترش از کشور گریخت، آقازاده فراری وقتی بعد از سه سال اقامت در کشور روباه پیر مورد همه نوع بهره‌برداری قرار گرفت، در آستانه دادگاهی که حاشیه‌های اسناد آن در قالب چند نوار صوتی امروز در فضای مجازی منتشر می‌شود، باز با توصیه و سفارش بزرگترش به داخل ایران باز می‌گردد، چراکه پدر احساس می کند در سرهم بندی پرونده پسر در درون کشور موفق تر خواهد بود!

متأسفانه با تمام احترامی که برای دستگاه قضایی قائلم باید بگویم که انگار حدس پدر نزدیک به واقعیت است، آقازاده مفسد که پرونده‌های فساد اقتصادی، سیاسی، امنیتی و موارد دیگر را از سال‌های ریاست پدر بر امور اجرایی کشور در کارنامه خود داشت و همواره از مصونیت آهنین برخوردار بود، در فتنه سال 88 با تمام قدرت مدیریت کودتای آن سال را به عهده گرفت و فقط در یک قلم اسناد به دست آمده از دانشگاه آزاد نشان می‌دهد که وی در روزهای بعد از انتخابات سال 88  صدها میلیون تومان به اراذل و اوباش پرداخت کرده است تا برخی از میادین تهران،‌ بانک‌ها و امکان عمومی را به آتش بکشند و ایجاد رعب و وحشت کنند.

شاید اگر مهدی همچنان آزاد بود،‌ این چند جوان ناپاک همچنان از طریق وی تغذیه می‌شدند و دیگر با قمه و ایجاد رعب و وحشت از رهگذران اخاذی نمی‌کردند!

خوب توقع این است که چنین متهمی وقتی پس از سه سال فرار و اقامت در کشوری متخاصم به کشور باز می‌گردد، بازداشت شود اما آقازاده فراری به محض ورود به جای زندان به منزل پدر می‌رود، در همان شب تمام آموزش‌های لازم را از وکلای اجیر شده می‌بیند و با وعده اینکه پس از چند  روز آزاد می‌شود به دستگاه قضایی و امنیتی تحویل می‌شود.

فشارهای زیادی متوجه دستگاه قضایی شد و این دستگاه مقاومت کرد. با این همه شاه کلید کودتای 88 با وجود اینکه در مرحله بازجویی بود اما نه تنها اجازه ملاقات با خانواده داشت که دائما از طریق تلفن با همان مشاور عالی اش در ارتباط  بود و رهنمود می‌گرفت.

کار به شورای امنیت کشور کشیده می‌شود و با ورود این شورا در برابر فشارهای سنگین، نهایتا مهدی هاشمی تنها دو ماه در زندان می‌ماند.

مهدی هاشمی حتی یک بار وقتی در برابر روند درست قضایی و اسناد متقن کم می‌آورد در همان مکالمات تلفنی خط را از مشاور اصلی‌اش می‌گیرد و با بهانه بیماری قلبی، خود را به بیمارستان می‌رساند.

قرار بوده که از بیمارستان به خانه برده شود که نهایتا توسط مأموران ذی ربط از بیمارستان دزدیده و به زندان بازگردانده می‌شود، همین حرکت نشان می‌دهد که دستگاه قضایی و امنیتی کشور تا چه اندازه مظلوم بوده و در پرونده مهدی هاشمی در فشار یک خانواده ... قرار داشته‌اند.

و متأسفانه در حالی که بر اساس اطلاعات موثق، هنوز تحقیقات در پرونده وی به اتمام نرسیده و در حالی که برخی مرتبطان سفید در پرونده وی ـ که بر اساس ادعای مسئولان قضایی، اطلاعات مهمی از آنها به دست آمده ـ تازه بازدداشت شده‌اند، اما با وثیقه ای که هیچ تناسبی با جرم وی ندارد، نهایتا با فشارهای بسیار آزاد می‌شود و وکیل وی امروز اعلام می‌کند که مهدی دیگر به زندان بازگردانده نمی‌شود!

اکنون مخاطب بنده دستگاه قضایی محترم است، جناب آقای آملی لاریجانی! از تلاش‌های شما سپاسگذاریم و می‌دانیم که این فشارها از این پس قطعا بیش از اینها خواهد شد.

بر اساس اطلاعات موثق مشاوران عالی مهدی که او را فراری دادند و بعد از سه سال بازگرداندند، اکنون تمام تلاش خود را می‌کنند تا پرونده مهدی هاشمی را به ابعاد سیاسی آن منحصر کنند، بر این اساس از هیچ کاری دریغ نمی‌کنند تا از مفاسد اقتصادی و امنیتی وی عبور کنند و موضوع اصلی پرونده را در مسائل سیاسی متمرکز کنند، در حالی که فساد اصلی مهدی هاشمی قبل از آن که سیاسی باشد، اقتصادی است.

امام حسین (ع) در روز عاشورا خطاب به لشکر یزید فرمود: فقد ملئت بطونکم من الحرام، شکم‌هایتان از حرام پر شده، برای همین کلام حق را نمی‌فهمید و مقام معظم رهبری فرمودند که از فساد اقتصادی است که فساد سیاسی، فساد اخلاقی، فساد اعتقادی و فساد امنیتی به وجود می‌آید.

جناب آقای آملی لاریجانی! انتظار از دستگاه قضایی، مقابله با دانه درشت‌هایی مانند مهدی هاشمی است، این نکته همواره مورد تأکید رهبر معظم انقلاب و از جمله مطالبات به حق مردم بوده است.

اما اکنون سئوال افکار عمومی این است که وقتی بر اساس اصل 19 قانون اساسی مردم از هر قوم و قبیله که باشند از حقوق مساوی برخوردارند و رنگ و نژاد  و زبان و مانند اینها سبب امتیاز نخواهد بود.

بر اساس اصل 20 قانون اساسی همه افراد در حمایت قانون قرار دارند و از همه حقوق انسانی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی با رعایت موازین اسلام برخوردارند.

اکنون سئوال افکار عمومی این است که آیا اصل 19 و 20 قانون اساسی درباره آقازاده که 13 عنوان اتهامی از جمله اخلال در نظم اقتصادی، اختلاس، جاسوسی و همکاری با دولت های بیگانه دارد، اعمال شده است؟

 قانون اساسی می‌گوید هیچ ن‍ژادی از نژاد دیگر برتر نیست اما آیا اگر فرد دیگری که از نژاد هاشمی رفسنجانی نبود و همین موارد اتهامی را داشت، در مرحله تحقیقات به خانواده اش اجازه ملاقات داده می‌شد؟

 آیا اجازه می‌یافت تا با تیم چک و خنثی در بیمارستان حاضر شود،‌ آنجا را قرق کند و به صورت خصوصی با متهم مذاکره کند؟

 آیا به نخستین بند اتهامی متهم رسیدگی اجازه رسیدگی داده شده است در حالی که در اکثر قراردادهای نفتی و گازی مربوط به دوره‌ای که مهدی هاشمی در وزارت نفت بوده، فساد اقتصادی و امنیتی وجود دارد.

آیا بیم تبانی و امحای اسناد از بین رفته که اجازه داده  نشد تا تحقیقات تکمیل شود؟ آیا احتمال فرار مجدد مهدی هاشمی نیست؟

 پاسخ قوه قضائیه به اظهارات متهم که در روزهای اخیر در فضای مجازی منتشر شده چیست؟ آیا تحقیقات دراین باره انجام شده که متهم و شاه کلید فتنه‌ها علیه رهبری را آزاد کرده‌اید؟

 آیا اگر عزم جدی برای رسیدگی به این پرونده هست ـ که انشاالله هست ـ ریاست محترم دستگاه قضایی به سازمان‌های تحت امرش دستور داده تا مدارکی که در اختیار دارد را به مراجع ذی صلاح ارائه دهند؟ در این باره نکات مهم دیگری دارم که ان‌شاءالله در نطق هفته آینده‌ام خواهم گفت.