ولایت عشق

عکس - اجتماعی - سیاسی - ولایت - هنر و ادبیات - دفاع مقدس - وبلاگ

ولایت عشق

عکس - اجتماعی - سیاسی - ولایت - هنر و ادبیات - دفاع مقدس - وبلاگ

چرا نباید به فرزندان خود دروغ بگویید؟

1-      نخستین دلیل این است که دروغ از بزرگ ترین گناهان است و به هیچ کس نباید دروغ گفت.

2-      رفتار شما اصلی ترین عامل آموزش فرزندان شماست. شما با دروغ گفتن و یا با صداقت خود، به فرزندانتان می آموزید که دروغ بگویند یا صادق باشند.

3-      دروغ دل آدمی و زندگی اش را تیره و تار می سازد. شما وقتی دروغ می گویید، نخست دل و زندگی خود را تیره کرده اید و سپس قلب و زندگی فرزندان تان را؛ چون آن ها نیز دروغ گو می شوند و به همین سرنوشت دچار خواهند شد.

4-      اگر گمان می کنید که فرزندانتان موردی را درک نمی کنند و خود را ملزم به رفع و رجوع بحث با دروغ می کنید، در اشتباه اید. فرزندان شما قادر به درک همه چیز هستند؛ به شرطی که از ابتدا آن ها را باور کنید و به هنگام، به نیازهای فکری و پرسش هایشان پاسخ بدهید. امتحان کنید.

5-      اگر دچار اشتباه یا انحرافی هستید و به این دلیل مجبور به دروغ گفتن هستید، نیاز به توضیح ندارد، در اسرع وقت خود را اصلاح کنید.

6-      دروغ خیانت است. چگونه دلتان می آید به عزیزترین و نزدیک ترین افراد به خود خیانت روا دارید؟

7-      گمان نکنید که فرزند شما متوجه دروغ گویی شما نمی شود. دروغ شدیدترین و پلیدترین انرژی منفی را دارد و کودکان چون آلودگی ندارند به راحتی تشخیص می دهند. اگرچه ممکن است تا مدتی باور نکنند و به درک خود بی اهمیت باشند، اما بالأخره و در طول زمان متوجه این امر می شوند.

8-      همۀ انسان ها از دروغ و دروغ گو بدشان می آید. شما عزیزترین و مهم ترین تکیه گاه فرزندان تان هستید. تو را به خدا اجازه ندهید فرزندانتان ناگهان دریابند که عزیزترین شان و تکیه گاهشان انسانی پلید است. فرزندان خود را ناامید نکنید!

از گنبد پوشالی صهیونیست ها تا گنبد آهنین جمهوری اسلامی + عکس

  

1-      هواپیماهای بدون سرنشین ساخت جمهوری اسلامی بارها و بارها توسط حزب الله لبنان به عمق خاک و مواضع رژیم صهیونیستی نفوذ کرد و فقط یک بار نظامیان این رژیم توانستند یکی از پهپادها را هدف بگیرند. آن هم بعد از این که 100 کیلومتر پیش رفته بود و از تأسیسات و جدیدترین نقل و انتقالات ارتش صهیونیستی و نفراتی که در صحنه حاضر بودند فیلم، عکس و اطلاعات تهیه و به صورت زنده مخابره کرده بود. یعنی در جغرافیای اشغالی رژیم صهیونیستی، ادعای گنبد آهنین لاف و دروغی بیش نیست!

2-      در جنگ اخیر غزه که فقط هشت روز به طول انجامید، رژیم صهیونیستی نتوانست با موشک های دست چندم سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، که در اختیار مقاومت غزه قرار داشت، مقابله کند. بیش از دو سوّم موشک های غزه (بخوانید ایران) به حساس ترین نقاط شهرک ها و شهرهای رژیم صهیونیستی، از جمله تل آویو، اصابت کرد و این یعنی در جغرافیای اشغالی رژیم صهیونیستی، ادعای گنبد آهنین لاف و دروغی بیش نیست!

3-      پهپاد RQ-170 امریکایی، که اصطلاحاً Sentinel یا دیده‌بان نامیده می‌شود و یکی از مدرن‌ترین پهپادهای ارتش آمریکاست، در آسمان جمهوری اسلامی، توسط سپاه پاسداران به غنیمت گرفته می شود تا جهانیان شگفت زده شوند. هم اکنون این پهپاد به صورت کامل رمزگشایی و سپس مهندسی معکوس شده است و از خط تولید انبوه آن اطلاع دقیقی منتشر نمی شود!

4-      هنوز دشمن از شوک شکار و مهندسی معکوس دیده بان خارج نشده است، که چشمان تیزبین عقاب یا همان پهپاد جاسوسی Scan Eagle به محض ورود به آب های سرزمینی جمهوری اسلامی ایران، توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به غنیمت در می آید. اسکن ایگل مجهز به یک دوربین الکترو اپتیکال و یک دوربین مادون قرمز، با دامنه ارتباطات بیش از 100 کیلومتر و استقامت پرواز تا 24 ساعت است. ارتش امریکا باور نمی کرد چنین پرنده کوچک و مؤثری، توسط جمهوری اسلامی شکار شود؛ آن هم به این آسانی و در مدت بسیار کمی پس از نفوذ به مرز جمهوری اسلامی ایران.

5-      در ماه گذشته نیز یک فروند هواپیمای بدون سرنشین آمریکایی از نوع پریدیتور، پس از تجاوز به حریم هوایی ایران در خلیج فارس، با واکنش سریع جنگنده‌های سپاه پاسداران رو به رو و پس از شلیک جنگنده های سپاه به سمت آن، مجبور به ترک منطقه شد.

6-      فراموش نمی کنیم که «ریگی»، تروریست دست نشاندۀ دشمن، که محصول مشترک امریکا، انگلیس و رژیم صهیونیستی بود، در یک عملیات موفق و منحصر به فرد، در آسمان جمهوری اسلامی ایران، به اسارت سربازان گمنام امام زمان (عج) درآمد و بعد از تخلیۀ اطلاعاتی و محاکمه، به درک واصل شد.

7-      جمهوری اسلامی ایران با صراحت اعلام کرد که به حزب الله لبنان و به دولت مردمی غزه کمک می کند تا شاهد باشیم وقتی امام خمینی(ره) و امام خامنه ای (مد ظله العالی) می فرمایند «امریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند»، عین واقعیت است.

اکنون سؤال این است: رژیم صهیونیستی از کدام گنبد آهنین دم می زند؟

آیا به جز این است که دل خود را به چند موشک ناکارآمد خوش کرده است و با تبلیغات و جنگ روانی خود را قدرتمند و سرزمین اشغالی را دارای گنبد آهنین معرفی کرده است. از آن جا که سران کشورهای عربی؛ عیاش، ترسو و خوش باورند، تا همین چند وقت پیش باورشان شده بود که قدرتی در دست صهیونیست هاست و گنبد آهنین وجود خارجی دارد. اکنون که پوشالی بودن این ادعا ثابت شده است، چشم مردم جهان به طرف دیگر ماجراست. جمهوری اسلامی ایران بدون ادعا و جار و جنجال، ثابت کرده که آسمانی نفوذ ناپذیر و مدافعانی قدرتمند و بی نظیر دارد.

همۀ دنیا از قدرت موشکی بی نظیر جمهوری اسلامی ایران باخبر هستند؛ اما قدرت دفاعی آسمان کشورمان فقط به چند موشک سبک و سنگین وابسته نیست. رادارهای منحصر به فرد ساخت کشور که مشابه خارجی ندارد و دشمن از فنّاوری آن بی خبر است، قدرت جنگ الکترونیک سپاه پاسداران که در اختیار گرفتن پهپادهای متجاوز در حال پرواز را می توان از نمونه های آن دانست و اقدامات اطلاعاتی در سراسر دنیا از جمله ابزارهای این اقتدار است.

در حالی که ایالات متحده از تحریم های اقتصادی طرفی نبسته است و خود و هم پیمانانش که در بدترین شرایط اقتصادی قرار دارند، از این تحریم ها متضرر شده اند و در جست و جوی راهی آبرومندانه برای لغو تحریم هاست، ناگهان ضربه ای سخت در نبرد جاسوسی هوایی نصیبش می شود. نمی دانم چهرۀ سرافکنده و قابل ترحم «اوباما» و لبخند تلخش را وقتی می گفت «از جمهوری اسلامی خواسته ایم پهپاد را پس بدهد» دیدید یا خیر؟ او می داند که این ضربه برای دولتش سخت و کشنده است و این نوع صحبت ها برای فرار از سماجت خبرنگاران و فرار از پرسش های افکار عمومی ادا می شود. اوباما شکست های زیادی را در برابر کشورمان متحمل شده است، همان طور که دولت های پیشین امریکا بارها و بارها این شکست ها را تجربه کرده بودند.

دیگر دشمن باید دانسته باشد که عمق راهبردی دفاع هوایی جمهوری اسلامی ایران، تا کشورهای منطقه و تا سرزمین های دور ادامه دارد. دشمن اگرچه نمی فهمد، ولی باید بداند که در جنگ هوایی با جمهوری اسلامی ایران هیچ شانسی ندارد!  

 

مروری بر موفقیت های هوایی جمهوری اسلامی ایران:

 

دو فروند هواپیمای اف-4 نیروی هوایی ارتش اقدام به رهگیری هواپیما کرده و خلبان را که از دوبی دستور داشته تسلیم نشود، مجبور به پروازی طولانی در آسمان کشور میکنند و درنهایت او به واسطۀ اقدام قهرآمیز شکاریهای ارتش، مجبور به فرود در فرودگاهی در بندرعباس میشود. با احتساب مدت ۴۰ دقیقه ای زمان پرواز تا بندرعباس، بوئینگ 737 حامل ریگی و همراهانش در ساعت 02:44 در بندرعباس به زمین مینشیند. منابع غیررسمی نقل کردهاند که عملیات بیحس کردن ریگی با چنان سرعتی از سوی یکی از خانمها انجام میشود، که فرصت هیچ واکنشی را نه به او، نه به نفر همراهش و نه به محافظانش نمیدهد. از آن مهمتر، ریگی وقتی متوجه تغییر احوال خود میشود که دستبند بر دست داشته است و مأموری مراقب عدم اقدام او به خودکشی بوده است. محافظان قرقیز او حتی فرصت تغییر مکان خویش را هم پیدا نکردند. «ریگی از نحوه دستگیریاش بهتزده شده بود» این سخن را وزیر اطلاعات در جریان کنفرانس خبریاش به زبان آورد.

 

اسکن ایگل مجهز به یک دوربین الکترو اپتیکال، یک دوربین مادون قرمز و یک برجک ثابت سبک وزن با دامنه ارتباطات بیش از 100 کیلومتر، سرعت 120 کیلومتر بر ساعت و استقامت پرواز تا 24 ساعت است. این هواپیمای بدون سرنشین جاسوسی آمریکا، بسیار کوچک و غیرمسلح بوده و توسط نیروهای عملیات ویژه استفاده می‌شود. این پهپاد با 1.19 متر طول و 3.05 متر عرض (دو سر بال) و 18 کیلوگرم وزن برای پرواز نیاز به باند ندارد و در عوض با یک سامانه هوای فشرده به بالا پرتاب می‌شود و برای فرود هم یک جرثقیل با طناب و قلاب آن را در میان هوا می‌گیرد که تفنگداران دریایی آن را از روی ناوهای خود به پرواز در می‌آورند.

  

در عکس دو هواپیمای بدون سرنشین امریکایی را که توسط سپاه پاسداران به غنیمت گرفته شده است، می بینید.

  

هواپیمای بدون سرنشین RQ-170 که اصطلاحا Sentinel یا دیده‌بان نامیده می‌شود و برخی آن را جانور قندهار (محلی که اولین‌بار تصویر آن منتشر شد) می‌گویند، یکی از مدرن‌ترین پهپادهای ارتش آمریکاست که استفاده از آن، دستاوردهای مهمی برای نیروهای مسلح این کشور به همراه داشته است. فناوری و اطلاعات مربوط به RQ170 به شدت حفاظت می شده و دولت امریکا اکنون به شدت نگران تبعات سیاسی، فنی، اطلاعاتی و نظامی فرود اجباری این هواپیما (که از حساس ترین فناوری های موجود در اختیار سرویس های اطلاعاتی این کشور بوده) در ایران است. نخستین و مهمترین ویژگی این هواپیمای بدون سرنشین را باید توانایی تقریبا مهارناپذیر رادارگریزی آن عنوان کرد که اطلاعات موجود حکایت از آن دارد که این هواپیما توسط رادارهای معمولی برد بلند (حتی انواع بسیار پیشرفته آن) به هیچ وجه قابل رهگیری نیست و رادارهای برد کوتاه VHF نیز تنها در صورتی قادر به مشاهده آن - آن هم به سختی- هستند که هواپیما کمتر از 40 کیلومتر با آنها فاصله داشته باشد؛ اتفاقی که وقوع آن تقریبا محال است و بسیاری از کشورهای جهان از جمله روسیه و چین سال های طولانی است که به دنبال دست یابی به فرمول و مشخصات ساختمانی آن هستند. گفته‌اند این هواپیماها طوری طراحی شده اند که بتوانند به مکان هایی بروند که دیگر ‏هواپیمای باسرنشین یا بدون سرنشین نمی توانند به آنجا بروند بطوریکه ردیابی و هدف قرار دادن آن توسط طرف مقابل بسیار دشوار باشد. مداومت پروازی این پهپاد (بواسطه موتورهای بسیار پیشرفته و کم مصرف) و نیز توانایی های جنگ الکترونیک آن را می توان از دیگر ویژگی های منحصر به فرد RQ-170 دانست که این امکان را می دهد تا این هواپیما علاوه بر ایجاد اختلالات الکترونیکی در سطح وسیع، تمامی ارتباط رادیویی (با سیم و بی سیم) در اطراف منطقه پروازی خود را نیز تا شعاعی بزرگ شنود کند. RQ-170 از مدرنترین پهپادهای ارتش آمریکاست که طراحی آن شبیه به جنگنده بمب افکن های رادار گریز بوده که بواسطه قابلیت های ویژه جاسوسی، صرفا در اختیار سازمان سیا قرار داشته است. این که چنین هواپیمای بدون سرنشین مدرنی، که مجهز به سیستم خلبان خودکار و انفجار از داخل در صورت قطع شدن ارتباط با مرکز است را بتوان سالم بر روی زمین نشاند، نوعی توانمندی جنگ الکترونیک است که نمی توان سابقه ای از آن در دنیا پیدا کرد.

مقابله باامام خامنه ای آسان نیست / رهبری او جهانی است

 

کریستین ساینس مانیتور در خبری تحلیلی تلاش کرد به شخصیت و تفکرات مقام معظم رهبری، حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای بپردازد و این تیتر را برای تحلیل خود برگزید: «بخشی از تفکرات آیت الله آهنین ایران».

کریستین ساینس مانیتور در سایت خود نوشت: «چرا آیت الله آهنین ایران، به آمریکا بی اعتماد است و این آیا اشاره به مذاکرات هسته ای دارد و یا نشان دادن آمادگی برای رویارویی با غرب است؟» این سایت در ادامه افزود: «هنوز برای بسیاری [امام] خامنه ای که عمامه ای مشکی به سر دارد و علامتی است که نشان می دهد وی از اولاد حضرت محمد (ص) است به عنوان یک معماست. یک روحانی انقلابی با شور و مشتاق شعر که با یقۀ شیخی اش کاملا شیک در انظار ظاهر می شود».

سایت این روزنامۀ آمریکایی نوشت: «پس از 1989 [امام] خامنه ای به عنوان یک بازیگر قدرتمند در عرصۀ بین المللی مطرح شد» و اذعان کرد که «امروز ایشان یک شخصیت انعطاف ناپذیر و در حال تقویب ایران به عنوان محور مقاومت است، آن هم در جنگی که هدفش شکست تکبر آمریکا و هم پیمانان غربی اش، و از بین بردن اسرائیل است. [امام] خامنه ای دارای تفکرات ناشناخته ای است که برای فهم آن باید در شخصیت ایشان مطالعه کرد».

کریستین ساینس مانیتور ادامه داد: «[امام] خامنه ای همواره با بی اعتمادی به غرب به پیش آمده است و سیاست واشنگتن را در تلاش برای تغییر نظام ایران می بیند. [امام] خامنه ای همیشه سعی کرده حفظ نظام را بر همه چیز مقدم کند».

این سایت به نقل از «فریده فرهی» کارشناس مسائل ایران در دانشگاه هاوایی نوشت: «ما باید به [امام] خامنه ای به عنوان فردی که در تمام جهات اثرگذار است نگاه و فکر کنیم». فرهی به سیاست های ضد ایرانی واشنگتن در دهه های گذشته در شکل گیری بی اعتمادی به آمریکا اذعان کرد.

مادح خورشید مدّاح خود است؟!

بعضی وقت ها که اشخاص به تمجید از مقام معظم رهبری می پردازند، در حقیقت از خود تعریف می کنند. به عبارتی حرف ناخودآگاهشان این است که «من کسی هستم که امام خامنه ای را دوست دارم» یعنی «من کسی هستم که قدر و منزلت امام خامنه ای را می شناسم» و به قول مولانا در حقیقت نفس خود را مدح می کنند نه خورشید را.

بعضی وقت ها هم افراد برای سوء استفاده خود را به ولایت می چسبانند. این آدم ها همیشه خطرناک، کثیف و غیر قابل پیش بینی اند.

خیلی وقت ها هم هست که بعضی ها واقعاً از روی شناخت و عشق و همچنین از روی تکلیف و به خاطر رضای خدا، یاد مقام معظم ولایت را پاس می دارند و تلاش می کنند که هم خود در راه او قدم بردارند و هم به یاد دیگران بیندازند که سعادت در این راه است و رمز غلبه بر مشکلات و پیروزی بر دشمن، پیروی از ولایت فقیه است.

دو گروه نخست باعث می شوند که بعضی ها از بیم متهم شدن به ریاکاری، از این که خود را به رنگ و روی ولایت در بیاورند، گریزان شوند. این دسته معمولاً جملاتی شبیه این دارند که «من از این کارها یا اداها خوشم نمی آید». باید گفت مگر نه این که بسیاری از واجبات ما در علن انجام می شود؟ آنچه اهمیت دارد و باید بدان پایبند بود این است که تمامی اعمال ما باید از روی تکلیف و برای خشنودی خدا صورت پذیرد و آشکار و پنهان بودن عمل در درجۀ بعد است.

این وسط شیطان هم مثل همیشه بیکار نیست و با وسوسه در قلب من و شما، ما را نسبت به عاشقان رهبر معظم انقلاب بدبین می کند. اگر ضعیف باشیم و تن (بخوانید ذهن) به وسوسۀ شیطان بدهیم، همۀ عاشقان ولایت را ریاکار خواهیم دانست.

سبک زندگی و وبلاگ نویسی

این روزها بنا به بیانات امام خامنه ای در مورد سبک زندگی، بر من و شمای وبلاگ نویس نیز لازم است تا در مورد سبک وبلاگ نویسی خود که بخشی از زندگی مان شده بیندیشیم.

از نظر ظاهری کم اهمیت ترین بخش وبلاگ، بخش نظرات است؛ اما من و شما می دانیم که وبلاگ نویسان همه کار می کنند تا این بخش رونق داشته باشد. از تبلیغ و نظر دادن با امید نظر متقابل گرفته تا نظرات جعلی که بعضی وقت ها وبلاگ نویسان با اسامی مستعار برای یادداشت های خود ثبت می کنند.

گاه نوع برخورد وبلاگ نویسان با طرف مقابل به صورتی است که انگار فریاد می زنند: تو را به خدا در وبلاگ من نظر بدهید.

این همه مقدمه ای است برای این پرسش که رفتار ما در خصوص بخش نظرات وبلاگمان باید چگونه باشد؟

احمدی نژاد به کدام سو می رود؟!

در آخرین ساعات روز شنبه- 11/9/91- آقای رئیس جمهور با صدور چند حکم جداگانه، اسفندیار رحیم مشایی را به ریاست دبیرخانه جنبش عدم تعهد، سیدحسن موسوی را به ریاست دفتر رئیس جمهور و محمد شریف ملک زاده را به ریاست سازمان میراث فرهنگی منصوب کرد و همزمان با این تغییرات، دکتر تقی پور وزیر ارتباطات و فن آوری را عزل و سرپرستی این وزارتخانه را با حفظ سمت به مهندس نیکزاد، وزیر دو وزارتخانه ادغام شده راه و شهرسازی واگذار کرد. خبر این اقدام پرشتاب آقای احمدی نژاد بلافاصله پس از اعلام در صدر اخبار رسانه های داخلی و برخی از رسانه های فارسی زبان خارجی جای گرفت و با تحلیل ها و تفسیرهای متفاوتی روبرو شد... و در این باره گفتنی هایی هست؛

1-     اگرچه رئیس جمهور محترم در متن احکام یاد شده- مخصوصا حکم انتصاب آقای مشایی- اصرار دارند این تغییر و تحولات را برخاسته از دلایل حساب شده ای معرفی کنند که با نگاه ایشان به منافع اسلامی و ملی صورت پذیرفته است ولی با عرض پوزش باید گفت برخلاف تصور ایشان در تغییر و تحولات مورد اشاره نه فقط کمترین نشانه ای از توجه به منافع اسلامی و ملی دیده نمی شود بلکه شواهد و قرائن فراوانی حکایت از آن دارند که آقای احمدی نژاد بار دیگر و برای چندمین بار در دوره دوم ریاست جمهوری خویش پای در چنبره فریب حلقه انحرافی پیرامون خود نهاده اند و بی آن که متوجه باشند دست به اقدامی زده اند که نمی تواند غیر از تنش آفرینی در شرایط حساس کنونی، نتیجه دیگری داشته باشد. این اقدام هرچند که خوشبختانه با بی اعتنایی و کم محلی نیروهای اصیل و انقلابی روبرو شد ولی متاسفانه سوژه ای به دست بدخواهان می دهد تا هوشمندی و مردم دوستی و خدمات فراوان ریاست محترم جمهوری طی سالیان متمادی را زیر سؤال ببرند. یعنی دقیقا همان نقطه مشترکی که در پیوند نانوشته اما غیرقابل انکار حلقه انحرافی و عوامل فتنه 88 دنبال می شود. ولی چرا...؟!

2-      باید از جناب رئیس جمهور و یا مشاوران ایشان پرسید براساس کدام توجیه و یا دلیل منطقی، تغییر و تحولات اخیر را بر ده ها اولویت اصلی و حیاتی کشور که مبارزه با گرانی و برنامه ریزی برای مقابله با تحریم ها، از جمله آنهاست، ترجیح داده اند؟! متاسفانه مدتی است که آقای احمدی نژاد نیز در پاسخ به این پرسش که چرا دولت برای مقابله با مشکلات و دغدغه های معیشتی مردم دست به اقدام چشمگیری نمی زند؟ همان پاسخ رئیس دولت مدعی اصلاحات را ارائه می کند که «می خواستیم ولی نگذاشتند»! و باز هم، مانند آقای خاتمی توضیح نمی دهند «قرار بود چه کاری انجام بدهید که نگذاشتند؟ و چه کسانی مانع از انجام آن شدند»؟! گفتنی است برخی از مدعیان اصلاحات- همان وطن فروشان فتنه 88- به اصولگرایان خرده می گیرند چرا ابتدا از دولت احمدی نژاد حمایت جانانه کردید ولی امروزه به آن انتقاد می کنید؟ و از این رهگذر ادعا می کنند حق با آنها بوده است که از ابتدا با دولت نهم و دهم مخالفت کرده اند! و حال آن که دولت های نهم و دهم منشأ خدمات فراوان و گاه بی نظیری بوده اند و انتقاد نیروهای دلسوز و اصولگرا دقیقا به آن بخش از مواضع و عملکرد دولت کنونی است که در آن به روش مدعیان اصلاحات روی آورده است. یعنی آنچه منفور ملت است و این نفرت را طی چند سال اخیر در انتخابات متعدد نشان داده اند، راه و روش مدعیان اصلاحات است و چنانچه این راه و روش در مواردی- هرچند اندک- از سوی دولت کنونی دنبال شود نیز با اعتراض و مخالفت همان مردم روبرو خواهد شد، که شده است. انتظار آن است که آقای احمدی نژاد به این نکته بدیهی توجه کنند و مانند دولت اصلاحات، پرداختن به دغدغه های اصلی مردم و نیازهای حیاتی کشور را که وظیفه دولت است بر مسائل حاشیه ای و کم اهمیت ترجیح ندهند.

3-      رئیس جمهور محترم در حکم انتصاب آقای مشایی خطاب به ایشان آورده است: «اینجانب جنابعالی را انسانی موحد، مؤمن، پاک، صبور و دارای قلب و اندیشه ای زلال، عاشق و دلبسته به ارزش های الهی و آحاد مردم جهان و عمیقا عارف و متعهد به آرمان مهدوی، حاکمیت جهانی توحید، عدالت، عشق و آزادی و مدیریت مشترک ملت ها و فردی شایسته، مدیر، مدبر و امین و از جهات گوناگون توانمند می شناسم و آشنایی و همکاری با شما را برای خود هدیه ای الهی و افتخاری بزرگ می شمارم.» در توصیف فوق دقت کنید؛ گویی آقای احمدی نژاد در گزاره یاد شده - نستجیربالله- مشخصات یکی از اولیاء بزرگ الهی را بیان کرده اند! که «آشنایی و همراهی با حضرتش را هدیه ای الهی و افتخاری بزرگ»! تلقی می کنند!... سخن اگرچه درباره آقای مشایی نیست چرا که پیش از این کیهان به نمونه های مستندی از مواضع و عملکرد ایشان پرداخته است. ولی از آنجا که جناب رئیس جمهور در حلقه این جریان انحرافی محاصره شده است - یا به این محاصره تن داده است- و جناب مشایی را در جایگاه اولیاء الهی! معرفی کرده است باید گفت، این «ولی خدا»! کسی است که؛ اساسا دوران «اسلامگرایی» را تمام شده می داند و با صراحت می گوید «...من اینجا عرض می کنم که دوران اسلامگرایی به پایان رسیده است، معنایش این نیست که اسلامگرایی وجود ندارد یا رو به نضج نیست، نه؛ اسلام هست، اما دوره اش به پایان رسیده است اکنون دوره اسب سواری تمام شده، اما اسب هست. سوارش هم هست» دقت کنید، به صراحت از پایان عمر اسلام در جهان سخن می گوید! که ان شاءالله متوجه نبوده و از روی بی دقتی باشد. ایشان سپس با کمال جسارت، اسلام را به «اسب» و مسلمانان را به اسب سواران تشبیه می کند! یعنی اگر هنوز اسلامی هست و مسلمانانی هستند، مانند وجود اسب و اسب سواران است که هستند ولی دوران آنها تمام شده است! ایشان در ادامه همین سخنرانی که فیلم آن موجود است، پا را فراتر گذاشته و حقانیت اسلام را نیز- ظاهرا بی آن که بداند- زیر سؤال برده و می گوید «روند تحولات این نیست که بشریت مسلمان بشود تا به حقانیت برسد. بشر سرعتش بالا رفته و فهمش نیز به حقایقی می رسد- دقت کنید!- که دیگر لازم نیست آن را از پوسته اسلام طی کند»! و در ادامه نتیجه می گیرد؛ «یعنی (بشر) دارد به یک عصاره اصلی می رسد و در آن عصاره اصلی- که به قول ایشان هرچه هست، اسلام نیست- یک فهم بزرگ قرار دارد». این بخش از اظهارات وی برگرفته ای- احتمالا ناخواسته- از آموزه های فراماسونری است. بعد از آن که ریچارد رورتی، نظریه پرداز برجسته CIA در مصاحبه با روزنامه ایتالیایی کوریره دلاسرا- 3 تیرماه 86/24 ژوئن 2007- تصریح و توصیه می کند که «ملی گرایی تنها پادزهر اسلامگرایی در ایران است»! همین «عارف متعهد»!- به قول آقای احمدی نژاد- در دومین همایش ایرانیان خارج از کشور، «مکتب ایران» را به جای «مکتب اسلام» توصیه می کند و همزمان با دعوت از «ریچارد فرای» جاسوس برجسته CIA که اسناد آن نیز از سوی منابع آمریکایی منتشر شده است، برای شرکت در همایش دعوت می کند و کلید یک بنای تاریخی در اصفهان و کرانه زاینده رود را به وی هدیه می کند. این آقای ریچارد فرای، نویسنده کتاب معروف «عصر زرین فرهنگ ایران» است که در آن برای اولین بار در تاریخ چند دهه اخیر بر ضرورت جایگزینی «مکتب ایرانی» به جای «مکتب اسلام» تاکید می ورزد. همین جناب مشایی علاقه مند به ایران رد پای شناخته شده ای در حیف و میل بیت المال و حمایت از کلان مفسدان اقتصادی دارد که در این مختصر فقط اشاره می کنیم ایشان در حالی که کشور به اشتغال آفرینی نیاز مبرم داشت، در اردیبهشت 87 با شرکت اسپانیایی «گینجر و بونو» برای ساخت 1000 دستگاه سرویس بهداشتی بین راهی، وارد مذاکره می شود و یا در کیش، بیت المال بی زبان را در اختیار برخی از ایرانیان مقیم خارج کشور نظیر یحیی فیوضی و دخترش پانته آ می گذارد. همین یحیی فیوضی بعد از افشاگری کیهان درباره آن قرارداد غیرقانونی و پس از این که آقایان از ایشان با عنوان یک ایرانی متعهد یاد کرده بودند، طی مصاحبه ای در آمریکا گفت، وطن من آمریکاست. نه ایران! و ماجراهای دیگری نظیر بانک گردشگری و... فعلا بماند! اکنون تصور بفرمائید که جناب مشایی قرار است در جایگاه ریاست دبیرخانه جنبش عدم تعهد چگونه دستور مندرج در حکم آقای احمدی نژاد مبنی بر «تبیین اندیشه توحید و عدالت برای جهانیان»! را اجرا و عملیاتی کند؟!

4-      همین جا، از برادر گرامی، جناب آقای مهندس علی نیکزاد، وزیر محترم وزارت راه و شهرسازی که اخیراً با عزل آقای دکتر تقی پور از وزارت ارتباطات، سرپرستی این وزارتخانه هم با حفظ سمت به ایشان واگذار شده است باید پرسید؛ آیا حضرتعالی که وزیر دو وزارتخانه ادغام شده راه و مسکن هستید، توان و ظرفیت لازم برای تصدی وزارت ارتباطات و فن آوری را نیز دارید؟! اگر پاسخ منفی است- که به یقین منفی است- چرا مسئولیت جدید را پذیرفته اید؟ و آیا نتیجه این پذیرش، بر زمین ماندن کار مردم و ایجاد اختلال در امور هر دو- بخوانید هر سه- وزارتخانه نیست؟ اگر هست - که هست- چرا پذیرفته اید؟!

5-      و بالاخره سخنی دوستانه و برادرانه با رئیس جمهور محترم در میان است و آن، این که، حضرتعالی، حضور حلقه انحرافی با توجه به هویت شناخته شده آن را چگونه در کنار خویش پذیرفته اید؟! این حلقه بارها نشان داده است که نه فقط ارادتی به شما ندارد بلکه با روابط نانوشته، اما غیرقابل انکار خود با جریان فتنه، در پی تحمیل پروژه های شکست خورده مدعیان اصلاحات به حضرتعالی است؛ پروژه هایی که عقبه نظری و عملیاتی بیرونی دارد. جناب احمدی نژاد! اقداماتی نظیر عزل و نصب های اخیر به یقین راه به جایی نمی برد، چرا که مردم بسیار هوشیارتر و بصیر تر از آنند که حلقه انحرافی تصور می کند. این گونه اقدامات به جایگاه مردمی حضرتعالی آسیب می رساند- که رسانده است- و فقط فضا را به سود دشمنان اسلام و ایران و شما و مردم تیره نشان می دهد بی آن که بدخواهان بتوانند از این فضای کاذب بهره ای ببرند. این ابرهای تیره توان باریدن ندارند و به قول شاعر «فضا را تیره می دارد، ولی هرگز نمی بارد!»

حسین شریعتمداری